مشاوره روانشناسی یا روانشناسی مشاوره یکی از شاخه های کاربردی روانشناسی است. به عبارت دیگر، انواع مشاوره روانشناسی، کاربرد روانشناسی در زمینه کمک به افراد بهنجار برای حل مشکلات آنان، یا کاربرد روانشناسی در مشاوره است.
مشاوره روانشناسی رشته ای تخصصی است که با روانشناسی بالینی، دارای وجوه مشترکی است. روان شناس مشاوره معمولاً کمک به افرادی را که مریض نیستند، به عهده دارد و معمولاً در سازمان های غیرپزشکی اشتغال دارد؛ در حالی که روان شناسان بالینی معمولاً با افرادی که از نظر روانی، بیمار محسوب می شوند کار می کنند و علاقه دارند که دربیمارستان ها و گروه های پزشکی خدمت کنند.
روانشناسان مشاوره در کمک به افراد بهنجار، از تکنیکهای روان درمانی نیز استفاده میکنند و بیشتر در دفاتر مشاورهی خانوادگی و مشاورهی زناشویی، مدارس و دانشگاهها اشتغال دارند.
از دیدگاه های مختلف مشاوره تلفنی، حضوری و آنلاین به انواع متفاوتی تقسیم میشود. چنانچه موضوع مشاوره مورد نظر قرار گیرد، انواع مشاوره عبارتند از:
مشاوره تحصیلی
مشاوره شغلی
مشاوره پیش از ازدواج
مشاوره سازشی یا شخصی
مشاوره اجتماعی و مشاوره های تخصصی نظیر مشاوره ٔحقوقی و پزشکی
مشاوره و استعدادیابی کودک و نوجوان
مشاوره جنسی یا سکس تراپی
مشاوره خانواده و زوج درمانی
مشاوره خیانت همسر
در انواع مشاورههای فوق، ملاک تقسیم، موضوع مشاوره است که میتواند تحصیلی، شغلی، روانی، خانوادگی، و مواردی دیگر باشد.
در تقسیم بندی از نوعی دیگر، تعداد مطرح می شود؛ چنانچه مراجع یک نفر باشد، مشاوره فردی است و در صورتی که تعداد بیش از یک نفر باشد مشاوره گروهی است.
مشاوره روانشناسی برای تمام گروه های سنی جوابگو است و می تواند مشکلات زیادی را حل کند. افراد در هر سنی که باشند؛ نگرانی های مختلفی دارند؛ ازجمله نگرانی های عاطفی، شغلی، اجتماعی، درسی و… در این هنگام است که مشاوره روانشناسی به کمک افراد می آید تا از فشار هایی که بر روح و روان فرد وارد می شود، بکاهد.
مشاوره روانشناسی یکی از ملزومات زندگی امروز است. همه افراد جامعه در موارد گوناگون به این مشاوره نیاز خواهند داشت؛ زیرا دیگر شرایط زندگی ها مثل گذشته نیست و امروزه رقابت ها، چالش ها و دغدغه های آن بیشتر شده است.
مواردی چون بیکاری یا بی پولی دامن گیر افراد بسیار زیادی می شود و همه افراد در جامعه مجبور هستند که در مقاطع مختلفی، انتخاب های سخت و دشوار داشته باشند. انتخاب رشته، همسر، شغل و… هر کدام از این موارد می تواند شرایط بغرنج و غیرقابل تحملی را به وجود آورد که علاوه بر مشکلات روحی، مشکلات جسمی زیادی را نیز در پی خواهد داشت.
بنابراین توصیه می کنیم که حتما با مشاوره روانشناسی، فشار روانی خود را کم کنید و با توانایی کنترل شرایط، زندگی خوبی برای خود و اطرافیانتان رقم بزنید.
برای کسب اطلاعات بیشتر و یا دریافت نوبت مشاورره با کارشناسان ما در راه سعادت؛ با شماره تلفن ۰۲۱۷۶۲۳۳۲۰۰ در ارتباط باشید.
اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر تنظیم هیجان و تابآوری در زوجین متقاضی طلاق
در این مقاله قصد داریم بدانیم که آیا آموزش مهارتهای زندگی بر تنظیم هیجان و تابآوری در زوجین متقاضی طلاق تاثیری دارد یا خیر!؟
برای این که به پاسخ سوال فوق برسیم، پژوهشی انجام داده شد که خلاصه ای از آن را در اینجا با شما به اشتراک می گذاریم.
چکیده مقاله اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر تنظیم هیجان و تابآوری در زوجین متقاضی طلاق انجام شد.
جامعه این پژوهش متشکل از همه زوجین متقاضی طلاق شهر تهران که در سال ۱۳۹۹ به دادگاههای خانواده مراجعه کرده بودند و حداقل دو سال از زندگی مشترک آنها گذشته است.
برای دستیابی به گروه نمونه بهصورت نمونهگیری خوشهای ابتدا از بین دادگاههای خانواده شهر تهران بهصورت تصادفی ساده ۲ دادگاه انتخاب شد و سپس ۳۴ نفر از طریق فرمول کوهن (۱۹۸۱) انتخاب شد.
در این مرحله پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی، پرسشنامه تابآوری کانر و دیویدسون بهعنوان پیشآزمون بر روی آزمودنیها اجرا شد.
سپس گروه آزمایشی؛ ۸ جلسه مداخله آموزشی مهارت زندگی را بهطور گروهی دریافت کردند.
بعد از اتمام جلسات درمانی مجدداً ابزار پژوهش بهعنوان پسآزمون بر روی آزمودنیها اجرا شد.
برای تجزیهوتحلیل داده از روشهای آماری توصیفی (میانگین و انحراف معیار) و استنباطی (تحلیل کوواریانس) استفاده شد که نتایج نشان داد آموزش مهارتهای زندگی بر تنظیم هیجان منفی در زوجین متقاضی طلاق مؤثر است.
همچنین نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای زندگی بر تابآوری در زوجین متقاضی طلاق مؤثر است.
محل انتشار:
مقاله اثربخشی آموزش مهارتهای زندگی بر تنظیم هیجان و تابآوری در زوجین متقاضی طلاق
مهارت های زندگی مهارت هایی هستند که توانایی فردی، اجتماعی و روحی فرد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا وی بتواند به نحوی بهتر و تاثیرگذارتر با مشکلات و دشواری های زندگی مواجه شود.
هر چقدر که این مهارت ها و توانائیهای شخص بالاتر باشد یقینا وی بهتر می تواند سلامت جسمی و روانی خود را حفظ کند و به شیوه ای منطقی و کارآمد مشکلات پیش آمده را برطرف کند.
این مهارت ها بر اساس مصوبه سازمان بهداشت جهانی، در ده دسته با این عناوین طبقه بندی می شوند: مهارت خودآگاهی مهارت همدلی مهارت تصمیمگیری مهارت حل مسئله مهارت تفکر خلاق مهارت تفکر نقادانه مهارت برقراری رابطه مؤثر با دیگران مهارت برقراری روابط بین فردی سازگارانه مهارت رویارویی با هیجانها (غم، خشم، شادی، …) مهارت رویارویی با استرسها
اگر قصد دارید از قانون جذب استفاده کنید و بیشتر چیزهایی که در زندگی میخواهید را به سمت خود جذب کنید باید طرز تفکرتان را تغییر دهید و یک نگرش جدید به زندگی پیدا کنید.
آموزش مهارتهای فکر کردن و مثبت اندیشی بهعنوان یک طرح پیشگیرانه میتواند موجب اشاعه رفتار مناسب و سازنده شود و عادات مناسبی مانند بیتفاوتی، منفی گرایی و بیانگیزگی جای خود را به نشاط، هماندیشی و مثبت نگری بدهد.
اهمیت فکر کردن به حدی است که خداوند متعال بارها در قرآن کریم با تأکید و تکرار، موضوع را ذکر و از انسان خواسته تا از تفکر خود استفاده کند.
فکر، پویشی روشمند و بیپایان است که در اثر تعامل ذهن و مغز پدیدار میشود.
پدیده فکر انسانی، در انسان نشان از عمق بزرگی دارد و چون فکر انسانی زیرساخت وجودی او به شمار میآید و با مفهومسازی، نشانهای از خود برجا میگذارد، ازاینرو نوشته یا گفته یا اشاره، سه نشانه برای تبیین فکر است.
چرا تغییر افکار مهم است!
درزمینه تعیین نسبت تفکر با موجودیت بشر، میتوان آن را بهمنزله پایه و اساس شخصیت آدمی تلقی کرد.
فکر و اندیشه، نحوه اداره و تنظیم و هماهنگی سایر عملکردها را بر عهده دارد و آنها را هدایت و با سایر عوامل هماهنگ میکند.
پس میتوان نتیجه گرفت که نیروی فکر و اندیشه بهگونهای سایر بخشهای وجود انسان را مدیریت میکند.
حالا اگر فکر متوجه عالم خارج از خود باشد، نتیجه آن آگاهی یا جهان آگاهی است و چنانچه فکر متوجه عالم درون باشد، نتیجه آن خودآگاهی است.
شاید عبارت معروف سقراط که میگفت؛ “اگر ذهن و فکر متوجه خود نباشد، فلسفه واقعی تحقق نخواهد یافت” بر اهمیت خودآگاهی نسبت به جهان آگاهی تأکید دارد.
ما همان افکارمان هستیم، اگر نتوانیم افکارمان را تغییر دهیم نمیتوانیم هیچ تغییر دیگری ایجاد کنیم.
اگر واقعاً میخواهید در زندگیتان تغییری ایجاد کنید باید ابتدا ذهن و افکارتان را تغییر دهید و آن را از هر نوع تفکر آزاردهندهای که شما را به عقب میراند پاک کنید.
عادت کنید آنگونه که میخواهید باشید و آنگونه که مناسب شماست بیندیشید. سعی کنید فرصتها و موقعیتهایی را که برای تائید و به رسمیت شناختن آن تلاش کردهاید، به یادآورید و این کار را همواره سرلوحه زندگی خود قرار دهید.
هرگز اجازه ندهید افکار منفی افق دیدتان را تنگ کند.
ما در این مقاله قصد داریم تا ده روش کاربردی و مفید را به شما که میخواهید طرز اندیشیدن و فکر کردن خود را تغییر دهید تا در راستای آن بتوانید از یک زندگی بهتر بهرهمند شوید؛ ارائه دهیم.
فهرست مطالب
خطاهای شناختی را بررسی کنید
افکار منفی خود را بنویسید تا نوع خطاهای شناختی خود را پیدا کنید. با این کار بهراحتی میتوانید مثبت و واقعبینانه با موضوع برخورد کنید.
امروزه بسیاری از افراد در سیر تفکر خود به دلیل عدم آشنایی با اصول تفکر منطقی و صحیح، ناخواسته دچار خطای شناختی میشوند.
عدم اطلاع از خطاهای شناختی ورطهای بسیار خطرناک و سهمگین است. به نظر میرسد افسردگی، بیقراری، رقابتهای ناصحیح، خشونت، پرخاشگری و بسیاری از رفتارهای غیرعادی ما بیارتباط با خطاهای شناختی نباشند.
انسانهایی که تفکر غیرمنطقی دارند و یا خطاهای شناختی در افکارشان دیده میشود در بسیاری از موارد اطلاع چندانی از این خطاها ندارند. شاید عدم اطلاع، باعث این خطاهای شناختی میشوند.
بهجای آنکه فرض بر درست بودن افکار منفی خود بگذارید، نشانههای واقعی آن را بررسی کنید. برای مثال، اگر احساس میکنید که هرگز کاری را درست انجام نمیدهید میتوانید بسیاری از کارهایی را که با موفقیـت انجام دادهاید فهرست کنید.
روش معیار دوگانه
زمانی که کاری انجام میدهید و از خودتان راضی نیستید بهجای آنکه خود را بیرحمانه تحقیر و سرزنش کنید، با خودتان با همان مهر و محبتی برخورد که اگر این حادثه برای دوستتان اتفاق افتاده بود، با او برخورد و گفتگو میکردید.
روش تجربی تغییر فکر
اعتبار اندیشه و افکار منفی خود را بیازمایید. مثلاً اگر در حالت اضطراب، نگران حمله قلبی هستید، میتوانید کمی ورزش و نرمش کنید. چند بار از پلههای ساختمان بالا و پایین بروید. با این اقدام از سالم بودن قلب خود مطمئن میشوید.
اندیشیدن در سایههای خاکستری
با آنکه این روش بهظاهر کسلکننده است، اما تأثیر بسیار خوبی دارد.
هجای آنکه در جو تفکر همهیاهیچ به مشکل خود بیندیشید، برای مشکل پیشآمده امتیازی از صفر تا صد در نظر بگیرید، وقتی اوضاع آنطور که مایل هستید بر وفق مراد شما نیست، بهجای آنکه خود را شکستخوردهی تمامعیار بدانید، موضوع را بهطور نسبی بررسی کنید. ببینید از این موقعیت چه درسی میآموزید.
روش بررسی برای تغییر فکر
از دیگران سؤال کنید تا از واقعبینانه بودن افکار خود مطلع گردید.
مثلاً اگر معتقدید که اضطراب سخنرانی در حضور دیگران غیرطبیعی و مایهی خجالت است از دوستانتان بپرسید که آیا آنها هم در مواقع مشابه احساس اضطراب کردهاند؟
تعریف واژهها
وقتی به خود برچسب حقیر، نادان، بازنده یا احمق میزنید از خود بپرسید؛ احمق، کودن و نادان چه معنایی دارند.
وقتی به این نتیجه برسید که انسان وجود خارجی دارد اما چیزی بهعنوان نادان، بازنده و احمق به این شکل وجود خارجی ندارند و بیمفهوم است، احساس بهتری خواهید داشت.
این برچسبها تجربههای بیفایدهای هستند که منجر به خشم اضطراب، دلسردی و عزتنفس پایین میشوند.
گاه برچسب متوجه دیگران است. وقتی کسی در مخالفت با نظرات شما حرفی میزند ممکن است او را متکبر بدانید و بعد احساس میکنید مشکل بهجای رفتار یا اندیشه، بر سر شخصیت یا جوهر و ذات او است. درنتیجه او را بهکلی بد قلمداد میکنید و در این شرایط فضایی مناسبی برای ارتباط سازنده ایجاد نمیشود.
روش علم معانی
گاهی رویدادها را بر مبنای اینکه چطور باید میبودند تفسیر میکنید و نه بر مبنای اینکه واقعاً چطور هستند.
انتظار دارید که اوضاع آنطور باشد که شما میخواهید، اما همیشه این انتظار برآورده نمیشود و یا با درصد کمتری محقق میشود.
بیاموزید که خیلی ساده از زبانی استفاده کنید که بار عاطفی کمتری داشته باشد. این روش برای برخورد با عبارتهای باید دار مفید است.
بجای گفتن نباید این اشتباه را میکردم بگوئید اگر این اشتباه را نمیکردم بهتر بود.
نسبت دادن مجدد
بهجای آنکه بیدلیل فرض را بر بدی خود بگذارید و خود را به خاطر مشکل پیشآمده سرزنش کنید، به عوامل بسیار متعددی که این مسئله را ایجاد کردهاند بیندیشید.
امتیازها و زیانهای یک احساس مانند: عصبانی شدن از تأخیر قطار و یا یک فکر منفی مانند: هرقدر تلاش کنم بیفایده است، یا یک انگاره رفتاری مانند پرخوری، خوابیدن در رختخواب در وقت افسردگی را شناسایی و فهرست کنید.
همچنین میتوانید از روش تحلیل سود و زیان برای اصلاح باورهای مخربی از نوع من همیشه باید کامل و صد درصد بیعیب و نقص باشم استفاده کنید.
مهارت حل مسئله شاید به این دلیل موضوع مهمی است که اصولا زندگی کردن بدون مشکل و مسئله امکان ندارد!
برخورد ما با مسائل زندگی و مشکلات و تجربیات ناشی از آن است که موجب رشدیافتگی ما میشود.
در واقع زندگی کردن نیز به همین معناست؛ مواجهه شدن با مشکلات و کسب تجربه.
لذا یکی از مهارتهایی که میتواند در مسیر رسیدن به هدف، رضایتمندی بیشتر از زندگی و پیشگیری از آسیبهای روانی-اجتماعی به ما کمک کند مهارت حل کردن مسئله و سازگاری با مشکلات است.
لذا در راستای آموزش مهارتهای زندگی؛ به تعریف مهارت حل مسئله و فرآیند و مراحلی که میتواند ما را به راهحل سودمند برساند پرداختهایم.
مهارت حل مسئله چیست و چه مراحلی دارد؟
مهارت حل مسئله که یکی از ده مهارت اساسی از مهارتهای زندگی به شمار می رود، عبارت است از فرآیند شناختی و رفتاری که توسط فرد هدایت میشود و فرد سعی میکند با کمک آن، راهحلهای مؤثر یا سازگارانه ای برای مسائل زندگی روزمره خویش پیدا کند.
به این ترتیب این مهارت یک فرآیند آگاهانه، منطقی، تلاشبر و هدفمند است.
برای رسیدن به بهترین راه حل لازم است از مراحل زیر به شکل گام به گام عبور کرد:
۱- گام اول در فرایند مهارت حل مسئله : تعریف دقیق مسئله
اغلب وقتی که با مسئلهای روبرو میشویم تمرکز خود را بر روی روشها و تکنیکهایی که برای حل مسئله وجود دارد میگذاریم اما لازم است قبل از آن ابتدا با تعریف مسئله تکلیفمان را مشخص کنیم. چرا که چگونگی طرح یک مسئله تاثیر زیادی بر مسیر انتخابی ما میگذارد.
بنابراین اگر روش بیان مسئله غلط باشد خشت اول را کج گذاشتهایم و در نتیجه مسیر غلطی را آغاز خواهیم کرد.
اما با شناخت درست مسئله شما میتوانید به شکلی عقلانی وارد فرآیند حل مسئله شوید.
پس از پی بردن به وجود مشکل، باید به تعریف مسئله و فهمیدن این نکته که مسئله چگونه ایجاد شده است، پرداخت.
در مرحله بعد باید میزان اهمیت و جدی بودن مسئله را تشخیص دهید. بر اساس میزان جدی بودن مسئله شما تصمیم میگیرید که فکری برای آن بکنید یا خیر.
گاهی اوقات پس از بررسی دقیق مشخص میشود چیزی که شما آن را مسئله کوچکی میپنداشتهاید، مسئلهی بسیار بزرگی بوده است یا برعکس.
در این مرحله باید تا جایی که میتوانید اطلاعات جمع آوری کنید و با افرادی که با این مسئله درگیرند مشورت کنید.
اهمیت و فوریت مسئله را در ذهن داشته باشید و محدودیت زمانی خود را نیز در نظر بگیرید. بعد از اینکه اطلاعات را جمع آوری و مرور کردید، شما درک درستی از مسئله و مهمترین عاملی که آن را به وجود آورده است خواهید داشت.
اگر مسئله اشتباه تشخیص داده شود مسلماً روشهای اتنخابی برای برخورد با مسئله متفاوت بوده و تاثیر گذار نخواهد بود. تشخیص درست مسئله همچنین مانع از این می شود که پیامدهای یک مسئله با خود مسئله اشتباه گرفته شود.
۲- گام دوم در فرایند مهارت حل مسئله : بارش فکری
بارش فکری یعنی اینکه فرد ذهن خود را باز بگذارد تا ذهن بدون سانسور هر راه حلی را که به نظرش میآید، چه خوب و چه بد، چه سازگارانه و چه ناسازگارانه، آزادانه بیان کند.
در این روش پس از مشخص شدن دقیق مسئله، فرد باید فهرستی طولانی از راه حلهای مربوط به مسئله را تهیه کند. موضوع بسیار مهم در این مرحله کمیت راه حلهاست و نه کیفیت آنها.
در این مرحله میتوان از نظرات و تجربیات دیگران نیز استفاده نمود و سپس این راه حلها را بر روی کاغذ بنویسید. نکته بسیار مهم در این مرحله از مهارت حل مسئله فهرست کردن راه حلهای متعدد بدون ارزیابی آنهاست.
قضاوت و ارزشیابی راه حلها مربوط به مرحله بعد است.
فواید استفاده از تکنیک بارش فکری:
رسیدن به راه حلهایی که در حالت معمول به ذهن فرد خطور نمیکند.
فرد درمییابد که برای حل مشکلات راه حلهای بسیاری وجود دارد و به حل مسئله امیدوار میشود.
۳- گام سوم در فرایند مهارت حل مسئله : ارزیابی راه حلها و انتخاب بهترین راه حل
در این مرحله هریک از راه حلهای به دست آمده مورد ارزیابی قرار میگیرند و فرد سودمند بودن یا نبودن آنها را برای رسیدن به راه حل مناسب ارزیابی نموده و پیامدهای آن را با خود و دیگران مورد قضاوت قرار میدهد.
در این مرحله میتوان از تکنیک دو ستونی برای هر یک از راه حلها استفاده نمود. در یک ستون محاسن و در ستون دیگر معایب آن راه حل در کوتاه مدت و دراز مدت نوشته میشود.
۴- گام چهارم در فرایند مهارت حل مسئله : اجرای راه حل و بازبینی
در این مرحله به اجرای راه حلی که اولویت دارد و متناسب با سیستم ارزشی فرد است پرداخته میشود.
بعد از اجرای راه حل به پیامدهای آن راه حل توجه میشود، چنانچه پیامد رضایت بخش بود مسئله حل شده و فرآیند حل مسئله پایان مییابد. چنانچه راه حل مؤثر نبود فرد باید از راه حلهای دیگری که در اختیار دارد استفاده نماید.
این روند زمانی پایان مییابد که دیگر موقعیت برای فرد مشکل آفرین نباشد و فرد به اهداف خود دست پیدا کرده باشد.
اگر اجرای هیچکدام از راه حلها مؤثر نبود این مراحل مجدداً از ابتدا شروع میشود.
احتمالاً اشکالی در جریان هرکدام از مراحل ممکن است وجود داشته باشد. مثلاً ممکن است مسئله به خوبی تعریف نشده باشد و اهداف غیر منطقی باشند و…
نکاتی که به حل مسئله کمک میکند
نگرشتان را به مسئله تغییر دهید:
در مواردی مسائلی وجود دارند که به هیچ عنوان قابل حل نمیباشند و فرد باید آن را بپذیرد. در این صورت برای سازگاری هرچه بیشتر با مسئله مورد نظر فرد باید بتواند از زوایای مختلف مسئله مورد نظر را بررسی نماید.
به این نگاه نکنید که یک موقعیت چقدر بد و ناخوشایند به نظر میرسد، از خود بپرسید در این موقعیت چه فرصتی برای من نهفته است؟
مدیریت هیجانات منفی:
تغییر نگرشهای منفی در مورد مسئله به نگرشهای خوش بینانه میتواند در مدیریت هیجان منفی مؤثر باشد. غلبه بر این هیجانات منفی و تسلط و کنترل احساسات میتواند فرد را برای ارزیابی و دیدن صحیح مسئله یاری نماید.
پذیرش رنج:
انسانها باید بپذیرند که زندگی بدون رنج فاقد معنای واقعی میباشد و مشکلات حاوی تجربههایی هستند که انسان میتواند به وسیله آن در جهت رشد شخصی خویش گام بردارد.
انسان های کمال طلب و آنان که خواهان زندگی برتر بدون رنج و مسئله هستند تنها خود را فریب داده و قدرت مدیریت مسائل خود را از دست میدهند.
استفاده از خلاقیت در حل مسئله:
برای پرورش خلاقیت در حل مسائل ابتدا باید الگوهای نوعی که هر فرد در مواجه با مسائل قبل خود به کار برده است را شناسایی و میزان اثر بخشی آن را آن را مشخص کرد. گاهی اوقات استفاده از روشهای قبلی و قدیمی برای حل مسائل جدید کارساز نخواهد بود. روشهای سنت شکن و تغییر الگوهای قبلی به وسیله تغییر نگرش به موضوع و دیدن آن از زوایای متفاوت امکانپذیر میباشد.
نکات مهم در فرآیند حل مسئله
در این فرآیند مهم مدیریت مسئله است نه لزوما حل کردن آن؛ بنابراین باید از شتابزدگی پرهیز کرد.
توجه داشته باشید که زمانبندی بهترین برنامهها هم به علت شرایط ناخواستهای که ممکن است پیش بیاید، ممکن است تغییر کند.
راه حلها و برنامه عمل باید انعطافپذیر باشند.
ضمن آموزش مهارت حل مسئله انتظار این را نیز داشته باشید که بعضی چیزها مورد بازبینی قرار بگیرند.
خطاهای شناختی مثل اینکه هرگز این مسأله حل نخواهد شد (تفکر همه یه هیچ) یا این مسأله به بخشهای دیگر زندگیام سرایت خواهد کرد (تعمیم)، فرد را در برابر اتخاذ روشهای مناسب حل مسأله ناتوان خواهد کرد.
بنابراین اینجا نیز لازم است با مدیریت نظام باورهای خود افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید.
محمدابراهیم ابراهیمی
بنیانگذار موسسه فرهنگی راه سعادت | کارشناس ارشد مشاوره، نویسنده، مشاور و مدرس مهارتهای فردی و موفقیت
همه ما انسانها به خاطر اجتماعی بودن به برقراری ارتباط با دیگران محکوم هستیم و چاره ای جز برقراری ارتباط نداریم.
ارتباط با تک تک اعضای خانواده خودمان و همه کسانی که به شکل های مختلف در سطوح مختلف جامعه با آنها در ارتباط هستیم.
بنابراین نحوه برقراری ارتباط ما با بقیه افراد و چگونگی شکل گیری و ادامه این ارتباط میتواند خیلی حائز اهمیت باشد.
اگر ما سبک ارتباطی خودمان را بهتر بشناسیم و همچنین بتوانیم سبک ارتباطی طرف مقابلمان را هم به خوبی تشخیص دهیم؛ یقیناَ بهتر میتوانیم با وی ارتباط صحیحی برقرار کنیم.
در واقع با این شناخت یک ارتباط کارآمد، موثر و ماندگار در دراز مدت تجربه خواهیم کرد.
ما سه سبک اصلی به عنوان سبک های ارتباطی داریم:
سبک منفعلانه Passive
سبک پرخاشگرانه Aggressive
سبک جرات مندانه Assertiveness
و اما سبک چهارمی هم که ترکیبی از دو سبک منفعلانه و پرخاشگرانه است با عنوان:
سبک ارتباطی منفعل – پرخاشگر Passive – Aggressive
شناخته می شود.
(دانلود فایل pdf شناخت انواع سبک های ارتباطی و مهارت جراتمندی در ادامه همین مقاله)
اجازه بدهید با هم بپردازیم به خصوصیات و ویژگیهای هر کدام از این سبک های ارتباطی:
سبک ارتباطی منفعلانه
در این سبک، فرد با عذر خواهی زیاد و حقیر کردن خودش تمامی حقوق شخصی، افکار و احساساتش را نادیده می گیرد.
افراد منفعل همیشه حق انتخاب را به دیگران می دهند و اغلب اوقات رفتارشان موافق با دیگران است و هیچگونه اعتراضی نمی کنند.
این افراد معمولا اضطراب، کمبود اعتماد به نفس، ناکامی و خشم را تجربه می کنند.
به خاطر مطیع بودنشان، توانایی نه گفتن را ندارند و دیگران نیز از آنها توقع بالایی دارند.
چرا افراد از سبک منفعلانه استفاده می کنند؟
به دلایل زیادی ممکن است افراد از سبک منفعلانه استفاده کنند؛ نگرانی در مورد تایید نشدن، نگرانی از انتقاد، نگرانی از بی ادب به نظر رسیدن، نگرانی از مورد بازیچه قرار گرفته شدن توسط دیگران و …. .
عواقب رفتارمنفعلانه
زمانیکه فرد از این سبک استفاده میکند باعث ناکامی ، خشم از خود، تنفر از دیگران، کم شدن اعتماد به نفس و کم شدن روابط با دیگران می شود.
در بلند مدت نیز می تواند تبدیل به سبک رفتاری منفعل پرخاشگر نیز شود.
چرا ممکن است کسی در بین انواع سبک های ارتباطی از شیوه منفعل استفاده کند؟
یک انگیزه بزرگ برای استفاده از ارتباطات منفعلانه بهخصوص در هنگام درگیری، حفظ صلح و آرامش است.
این شیوه ارتباطی بیشتر بر روی خود شخص تأثیر منفی میگذارد. ازآنجاکه آنها بهدرستی افکار خود را ابراز نمیکنند، نسبت به سخنان و اعمال خود در ارتباط با کسی که با آنها صحبت میکنند، احساس اضطراب، افسردگی یا ناراحتی میکنند.
سبک ارتباطی پرخاشگرانه
خصوصیات و ویژگی های بارز اشخاص دارای سبک ارتباطی پرخاشگرانه؛ تهدید، ضایع کردن حق و توهین کردن به دیگران است.
رفتار آنها معمولا حق به جانب بوده و چیزی به غیر از خود و خواسته هایشان برایشان اهمیت ندارد.
در اکثر مواقع افرادی که از سبک ارتباطی پرخشگرانه استفاده میکنند، شنوده خوبی نبوده و همواره عصبی و اخمو دیده می شوند.
استراتژی غالب این افراد برای کنترل دیگران تحقیر است که سبب اطاعت همراه با نارضایتی آنان می گردد.
چرا افراد از سبک پرخاشگرانه استفاده می کنند؟
افراد پرخاشگر برخلاف ظاهرشان ترس زیادی از شکست دارند و دارای اعتماد به نفس پایینی هستند.
آن ها با این روش دیگران را (در نظر خودشان) کنترل می کنند و از این امر لذت می برند.
در واقع این رفتار راهی است برای خالی کردن خشمی که ریشه در موقعیت دیگری دارد.
عواقب رفتارمنفعلانه
افراد پرخاشگر موجب ایجاد تعارض با طرف مقابل می شوند.
اگر دقت کرده باشید در دعواهای خیابانی، اغلب هر دو نفر از سبک پرخاشگرانه استفاده می کنند.
عدهای از افراد پرخاشگری و زورگویی را تقبیح نمیکنند بلکه آن را نشانه شهامت و قدرت خود میدانند.
این افراد اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت، موجه و حتی لازم میدانند و به آن صحه میگذارند.
لذا پرخاشگری ممکن است اعمالی از قبیل قتل، ضرب و شتم، تخریب و نظایر آن را دربرداشته باشد.
سبک ارتباطی جراتمندانه
در سبک ارتباطی جراتمندانه، اضطراب به راحتی بروز داده می شود و افراد به دنبال اهداف خود بدون ضایع کردن حق دیگران هستند.
در این سبک، ارتباط دو طرفه است، قضاوتی صورت نمی گیرد، هر کس با توجه به انتخاب خود رفتار میکنند، بر برنامه ریزی های خود مصر هستند و اجازه سواستفاده به کسی نمی دهند و برای خود احترام قایلند.
این افراد کنترل بیشتری روی زندگی خود دارند و از روابط خودشان راضی هستند.
آن ها در نظر مردم احترام بیشتری دارند چون ثابت قدماند. در رفتار جراتمندانه افراد درخواست خود را قاطعانه بیان می کنند و توانایی نه گفتن را دارند.
در واقع افراد جراتمند روش ها و تکنیک های مهارت جراتمندی را آموخته و از این مهارت زندگی به خوبی استفاده می کنند.
سبک ارتباطی منفعل – پرخاشگر
افرادی که از سبک ارتباطی منفعل – پرخاشگر پیروی می کنند؛ به جای اینکه مستقیماً احساسات منفیشان را بروز دهند، به شکل نامحسوس و زیرکانه ای در اعمالشان ابراز میکنند.
این موضوع باعث میشود رفتار و حرفهایشان با هم همخوانی نداشته باشد.
به عنوان مثال، در نظر بگیرید کسی در محل کار برنامهای پیشنهاد داده. شخص منفعل پرخاشگر ممکن است با آن برنامه مخالف باشد، اما به جای اینکه نظرش را مستقیم بگوید، ابراز موافقت میکند.
اگر چه شخص منفعل پرخاشگر با برنامه مخالف است، اما با این وجود اصرار به دنبال کردن آن برنامه دارد. چنین افرادی ممکن است عمداً فرجه و زمانبندی کاری را رعایت نکنند، دیر سر قرار ملاقاتها برسند، و از راههای دیگری اقدام به خراب کردن برنامه کنند.
نشانههای رایج پرخاشگری
اوقات تلخی و خصومت نسبت به درخواست اشخاص دیگر
وقتی پای تقاضای دیگران در میان است، از قصد تاخیر میکنند یا مرتکب اشتباه میشوند
داشتن رفتارهای خصمانه و بدبینانه
مدام دربارهی اینکه از او به خوبی قدردانی نمیشود و فریبش میدهند، شکایت میکند
پرخاشگری منفعل میتواند نشانهای از اختلالات روانی زیادی باشد، اما خودش به تنهایی اختلال روانی به حساب نمیآید.
خشونت منفعل میتواند بر توانایی شخص در ایجاد و نگهداری روابط سالم تاثیر بگذارد، و همچنین مشکلاتی در محل کار برایشان به وجود آورد.
دانلود رایگان فایل پی دی اف شناخت انواع سبک های ارتباطی و مهارت جراتمندی
لیست ثروتمندترین افراد جهان حاکی از آن است که در طول ۲۰ سال گذشته، میلیاردر آمریکایی بیل گیتس ۱۵ بار در صدر این لیست قرار گرفته است.
وی از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۹ بهعنوان ثروتمندترین فرد جهان، شناخته میشد، ولی سال ۲۰۱۰ کارلوس اسلیم (مالک شرکت آمریکا موویل) در صدر این فهرست قرار گرفت و برای ۴ سال پیاپی عنوان ثروتمندترین فرد جهان را به خود اختصاص داد.
در سال ۲۰۱۴ این بنیانگذار مایکروسافت بود، که پس از ۴ سال که در رتبه دوم این لیست جای داشت، بار دیگر در صدر فهرست قرار گرفت.
ولی در تاریخ ۶ مارس ۲۰۱۸، جف بزوس مدیرعامل و مؤسس شرکت آمازون، با ۱۱۲ میلیارد دلار دارایی ثبتشده، از بیل گیتس پیشی گرفت و بهعنوان ثروتمندترین فرد جهان شناخته شد.
مقدمهای بر زندگینامه جف بزوس ثروتمندترین فرد جهان
جف بزوس مؤسس، مدیرعامل و رئیس هیئت مدیرهی بزرگترین فروشگاه اینترنتی جهان یعنی آمازون است.
البته او کسبوکارهای دیگری همچون روزنامهی واشنگتن پست و شرکت فضایی بلو اوریجین نیز دارد؛ اما شهرت اصلی خود را مدیون آمازون است.
جف بزوس ، کارآفرین و تاجر آمریکایی با تأسیس فروشگاه اینترنتی آمازون و شرکت هوافضای بلواوریجین، اکنون ثروتمندترین فرد جهان است.
گاهی نامها فراتر از مفهومهای قبلی خود و در زمینهای کاملاً متفاوت، معنا میشوند.
مثل «آمازون» که تا قبل از دستبهکار شدن «جف بزوس» مردم جهان با شنیدن آن به یاد یک رودخانه بزرگ در طبیعی وحشی و پر هیجان میافتادند.
بعد از آنکه بزوس کسبوکار خود را آمازون نامید، نام آن رودخانه کهنسال به دومین حدس آدمهای قرن ۲۱ بعد از شنیدن واژه آمازون تبدیل شد.
این قدرتی است که تنها بهوسیله آدمهایی معمولی با تفکری غیرمعمولی به دست میآید.
در این مقاله ما به سراغ جف بزوس میرویم و سعی میکنیم از مسیر موفقیت او و ماجراهای تلاشهایش برای موفقیت، اندوختهای برای خود برداریم.
زندگی جف بزوس در یک نگاه
جف بزوس در سال ۱۹۶۴ در ایالات متحدهی آمریکا به دنیا آمد.
جف از همان ابتدا عاشق کامپیوتر بود و در دانشگاه، رشتههای علوم کامپیوتر و مهندسی الکترونیک را دنبال کرد.
جف بعد از تمام کردن درسش، در «والاستریت» مشغول به کار شد. پس از گذشت چهار سال، شغل پرسود خود را رها کرد و در ۳۰ سالگی آمازون را راه انداخت.
حضور بزوس در شرکت کامپیوتری «SHAW»، جرقه تأسیس آمازون را در ذهن او روشن کرد.
بعدازآن بود که بزوس به ایجاد یک فروشگاه برای خرید از راه دور علاقهمند شد و تحقیقاتی در این زمینه انجام داد.
علت اینکه آمازون در ابتدا کارش را با کتاب آغاز کرد این بود که در آن زمان، تنها محصولی که هیچ شرکتی آن را از راه دور برای کسی ارسال نمیکرد، کتاب بود.
البته بعدها آمازون نیز به سمت فروش همه چیز برای همه کس، تغییر مسیر داد.
آمازون بهتدریج از یک کتابفروشی آنلاین به بزرگترین فروشگاه اینترنتی دنیا تبدیل شد.
اما بزوس به این راضی نبود و وارد حوزههای جدیدی شد که مهمترین آنها شاید خرید روزنامهی «واشنگتن پست» در سال ۲۰۱۳ باشد.
جف بزوس پیش از آمازون
جف بزوس، متولد «البوکرکی» در نیومکزیکوی آمریکاست. ازدواج پدر و مادرش تنها یک سال دوام داشت و وقتی جف فقط چهار سال داشت، مادرش با یک مهاجر کوبایی ازدواج کرد. جف، نام خانوادگی بزوس را از ناپدریاش گرفته است.
او از همان دوران کودکی، روحیهی کنجکاوی داشت و گاراژ خانهشان را به آزمایشگاه تبدیل کرده بود. او خود را با قطعات الکترونیکی سرگرم میکرد. در نوجوانی به همراه خانوادهاش به «میامی» مهاجرت کرد.
جف در آن سالها به دنیای جذاب کامپیوترها دل بست. او به دانشگاه پرینستون رفت و در رشتههای علوم کامپیوتر و مهندسی الکترونیک از آنجا فارغالتحصیل شد.
پس از پایان تحصیل، او در چند شرکت مختلف در «وال استریت» (Wall Street) ازجمله Fitel، Bankers Trust و شرکت سرمایهگذاری D.E. Shaw مشغول به کار شد.
ایده ساخت فروشگاه آمازون نیز در روزهای فعالیت بزوس در کمپانی Shaw شکل گرفت.
او در طول چهار سال حضور در بازار والاستریت، موفقیتهای زیادی به دست آورد. در حالی که همیشه چیز عالی به نظر میرسید، جف بزوس بزرگترین تصمیم زندگیاش را گرفت.
او در سال ۱۹۹۴ از شغلش استعفا داد، به سیاتل رفت و کسبوکار اینترنتی خود را راه انداخت و این آغاز داستان آمازون است.
داستان جف بزوس و آمازون
بزوس در سال ۱۹۹۴ برای یک سفر از نیویورک به سیاتل میرفت که در حین این سفر، طرح کسبوکار آمازون را پیادهسازی کرد.
مانند بسیاری از استارتاپهای آن روز آمریکا، آمازون نیز کارش را از یک گاراژ شروع کرد.
جف بزوس در حال کار برای یک شرکت بزرگ سرمایهگذاری در نیویورک بود و درآمد بالایی داشت. اما پس از اینکه اخبار گستردهای در مورد افزایش استفادهی افراد از اینترنت مطالعه کرد، به کار در این زمینه علاقهمند شد.
از طرفی، در آن سالها قانون ایالات متحدهی آمریکا، شرکتهای فروش پستی محصول را از پرداخت مالیات در ایالتهایی که دفتر فیزیکی نداشتند معاف کرده بود.
این اتفاقات دلایلی بودند که بزوس را به ترک کار دائم و تأسیس شرکت جدیدش تشویق کردند.
والدین او نیز پسانداز بازنشستگی خود به مبلغ ۳۰۰ هزار دلار را بهعنوان سرمایهگذاری وارد آمازون کردند.
در روزهای ابتدایی آمازون، آنها یک زنگ برای هر خرید مشتریان طراحی کرده بودند که پس از به صدا در آمدن آن، برای شناسایی خریدار دور هم جمع میشدند.
پس از چند هفته تعداد خریدها به قدری افزایش یافت که مجبور شدند زنگ را قطع کنند.
کارمندان آمازون و افرادی که تحقیقاتی در مورد محیط کار این شرکت انجام دادهاند، معتقدند بزوس مدیری جزئینگر است که علاقهی زیادی به داشتن اطلاعات در مورد همهی اتفاقات شرکت دارد.
در سال ۲۰۱۵ مقالهای در نیویورکتایمز چاپ شد که فضای آمازون را سرد و بیروح دانست. در این مقاله محیط کاری آمازون خشک و بدون هیچ تفریح و لذتی شرح داده شده بود.
جف بزوس سریعاً به آن واکنش نشان داد و با یادداشتی که برای کارمندانش فرستاد، ادعاهای نیویورکتایمز را رد کرد. او یک پله هم فراتر رفت و اعلام کرد هرکسی تصور میکند ادعاهای مقاله صحیح است، سریعاً با او تماس بگیرد.
در می سال ۲۰۱۶، بزوس بیش از یک میلیون سهم خود در آمازون را به مبلغ ۶۷۱ میلیون دلار فروخت. در آگوست همان سال، یک میلیون سهم دیگر با مبلغ ۷۵۶.۷ میلیون دلار به فروش رفت.
تا ژوئن سال ۲۰۱۶، تعداد سهام بزوس از شرکتی که خودش تأسیس کرده بود به ۸۳.۹ میلیون سهم رسید. این رقم حدود ۱۶.۹ درصد از سهام آمازون است که ارزش تقریبی آن ۸۳.۹ میلیارد دلار تخمین زده میشود.
جف بزوس و رؤیایی بزرگتر از آمازون
اکثر مردم جف بزوس را با فروشگاه اینترنتیاش یعنی آمازون میشناسند. اما بلندپروازیهای او حدومرزی ندارد.
شاید خیلی از ما اگر در جایگاه بزوس قرار داشتیم به ثروت و موفقیت خود بسنده میکردیم و دست از تلاش برمیداشتیم.
آمازون در سال ۱۹۹۸، وبسایت معروف IMDb را از آن خود کرد. یک سال بعد، وبسایت Alexaرا خرید که در زمینهی ارائهی دادهها و تحلیلهای صفحات وب فعالیت میکند.
در سال ۲۰۰۷ هم وبسایت DPReviewکه به بررسی تخصصی دوربینهای دیجیتال میپردازد به زیرمجموعهای از آمازون تبدیل شد.
آمازون در هزارهی سوم سالبهسال اوضاع مالی بهتری پیدا میکرد. در سال ۲۰۰۷، جف بزوس دستبهکار شد و به سراغ تولید محصولات دیجیتالی رفت. در این سال او از اولین کتابخوان الکترونیک آمازون با نام «کیندل (Kindle) » رونمایی کرد.
جف بزوس در همان سال در شرکت Blue Originهم سرمایهگذاری کرد. شرکتی که در زمینهی فناوریهای مربوط به سفرهای فضایی فعالیت میکند.
در سال ۲۰۱۱ و یک سال پس از معرفی اولین آی پد شرکت اپل، جف بزوس هم اولین تبلت آمازون را معرفی کرد.
این تبلت، کیندل فایر (Kindle Fire) نام داشت. آمازون تا این لحظه چندین مدل کتابخوان الکترونیک و تبلت را به بازار عرضه کرده است.
در سال ۲۰۱۳ جف بزوس بار دیگر خبرساز شد. او به یک رسانهی قدرتمند احتیاج داشت و از این رو، روزنامهی «واشنگتن پست» (Washington Post) و تمام ناشران مرتبط با آن را خرید.
بزوس برای انجام این کار ۲۵۰ میلیون دلار خرج کرد. این خرید شخصاً مربوط به جف بزوس است و ارتباطی با شرکت آمازون ندارد.
در همین سال خبر جالب دیگری در رسانهها منتشر شد. جف بزوس ثروتمندترین فرد جهان، ایدهی ارسال کالا با پهپاد را مطرح کرد.
آمازون در حال حاضر روی این طرح که با نام «آمازون پرایم ایر (Amazon Prime Air) » شناخته میشود، کار میکند.
جف بزوس همچنین شرکتی بهنام «بزوس اکسپدیشنز (Bezos Expeditions)» را تأسیس کرده است. سرمایهگذاریهای شخصی او از طریق این شرکت انجام میشود.
بسیاری از شرکتها، سرویسها و سایتهای شناختهشدهی امروزی، تمام یا بخشی از سرمایهی خود را از بزوس اکسپدیشنز دریافت کردهاند. از آن میان میتوانیم به وبسایت خبری معروف BusinessInsider.comاشاره کنیم.
زندگی شخصی ثروتمندترین فرد دنیا
رسانهها جف بزوس و همسرش مکنزی را ثروتمندترین زوج تاریخ خطاب میکردند؛ آنها پیش از این که آمازونی در میان باشد پیمان زناشویی بسته و قریب به ۲۵ سال به این پیمان وفادار بودند.
این زوج میلیاردر اولین بار در ۱۹۹۲ سر یک مصاحبهی شغلی یکدیگر را مقالات کردند.
مدت زیادی از ازدواج نگذشته بود که روزی جف بزوس، ایدهی فروشگاه اینترنتی کتابش را به مکنزی گفت: «من اهل کاسبی نبودم ولی از لحن صدایش میتوانستم اشتیاقش را متوجه شوم؛ و چه چیزی زیباتر از این که شاهد و همراه بالیدن همسرت باشی»
۱۹۹۴ بزوسها از شغلشان در نیویورک استعفا دادند و برای تأسیس آمازون به سیاتل آمریکا رفتند.
آمازون که راه افتاد مکنزی اولین حسابدار شرکت شد. برای رایزنیهای مهم هم میرفت؛ قرارداد آمازون با شرکت کتابفروشی بارنز و نابل را او هدایت کرد و به نتیجه رساند.
علیرغم تمام داستانهایی که از زندگی شخص موفق جف وجود داشت، درنهایت او در سال ۲۰۱۹ از همسر خود جدا شد.
طی توافق طلاق ۳۸ میلیارد دلار از سهام آمازون به مکنزی داده شد تا او به سومین زن ثروتمند جهان تبدیل شود.
هر چند دارایی آمازون طی سالهای اخیر به یک بیلیون دلار رسیده و آن ۳۸ میلیارد دلار تنها در حدود ۴ درصد از سهام این شرکت است.
برآوردها نشان میدهد دارایی بزوس در حدود ۱۳۷ میلیارد دلار ارزش دارد.
سرمایهگذاریهای دیگر جف بزوس
مؤسس آمازون یکی از اولین سرمایهگذاران گوگل است.
او در سال ۱۹۹۸ مبلغ ۲۵۰ هزار دلار در این شرکت سرمایهگذاری کرد و ۳.۳ میلیون سهم آن را خرید. سهام بزوس در گوگل امروز ارزشی حدود ۳.۱ میلیارد دلار دارد.
از دیگر شرکتهایی که بزوس در آنها سرمایهگذاری کرده، شرکت یونیتی بایوتکنولوژی است.
این شرکت اهدافی بلندپروازانِ بهمنظور کاهش سرعت یا توقف روند پیری در انسان دارد.
عموم سرمایهگذاریهای شخصی بزوس از طریق شرکت بزوس اکسپدیشنز انجام میشود و شرکتهای بزرگ متعددی از جمله ایر بیانبی، بیزینس اینسایدر، اوبر و توییتر در میان آنها قرار دارند.
جف بزوس در سازمانهای خیریه و شرکتهای غیر انتفاعی نیز سرمایهگذاری میکند. شرکتی که وظیفهی این نوع از سرمایهگذاریها را بر عهده دارد، بزوس سنتر است.
او مؤسسهی خیریهای با نام بزوس فامیلی فاندیشن نیز تأسیس کرده که یک خیریهی تحصیلی است. سرمایهی اصلی این خیریه از سود والدین بزوس در سرمایهگذاری اولیه در آمازون تأمین شده است.
دیگر افتخارات جف بزوس
ثروتمندترین فرد جهان، جف بزوس در سال ۱۹۹۹ از سوی مجلهی تایم بهعنوان فرد اول سال انتخاب شد.
در سال ۲۰۰۸، او از طرف مجلهی یو اس نیوز اند ورلد ریپورت بهعنوان یکی از برترین رهبران آمریکا انتخاب شد.
مؤسس آمازون یک دکترای افتخاری نیز از دانشگاه کارنگی ملون دریافت کرده است.
در سال ۲۰۱۱، مجلهی اکونومیست جایزهی اختراع خود را به خاطر عرضهی آمازون کیندل به جف بزوس و گرِگ زِر اهدا کرد.
در سال ۲۰۱۲، مجلهی فورچن لقب تاجر سال را به او اهدا کرد.
جف بزوس در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ عضو کمیتهی اجرایی شورای کسبوکار آمریکا بود.
مجلهی کسبوکار هاروارد در سال ۲۰۱۴ او را بهعنوان مدیرعامل سال انتخاب کرد.
جف بزوس به مدت سه سال پیاپی در میان ۵۰ رهبر برتر جهان از نگاه مجلهی فورچن قرار داشته است.
او در سال ۲۰۱۵ در صدر این لیست قرار گرفت. از آخرین افتخارات او میتوان به جایزهی ۲۵۰ هزار دلاری هاینلین برای تجاریسازی سفرهای فضایی در سال ۲۰۱۶ اشاره کرد. او این جایزه را به مؤسسهی SEDSکه زمانی عضو آن بود اهدا کرد.
راز موفقیت جف بزوس چیست؟
داشتن رویای بزرگ و بزرگ فکر کردن، ریسکپذیری، عملگرایی، دقت نظر، کشف فرصتهای جدید، دنبال کردن آرزوها و ایدهها، هدفمند بودن و بروز بودن او از مهمترین ویژگیهای افراد موفقی همچون جف بزوس، ثروتمندترین فرد جهان است.
یکی از مهمترین ویژگیهای افراد موفقی مثل جف بزوس، داشتن رؤیا و تبدیل کردن آن به هدفی واقعی است. هدفی که با تلاش و برنامهریزی شبانهروزی درنهایت به نتیجه رسیده است.
هم در زندگی شخصی و هم در زندگی مالی، اگر به دنبال موفقیتهای بزرگ و چشمگیر هستید باید از این مسیر عبور کنید. داشتن هدف اولین و بزرگترین شرط رسیدن به رؤیایی است که در سر دارید.
جف بزوس از نگاه وارن بافت
وارن بافت یکی از دیگر از افراد موفق و ثروتمند حال حاضر دنیا در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه:
گیراترین ذهن کسبوکار که او در تقریباً هشت دهه تجربه خود در مشاهده بازار دیده است، متعلق به چه کسی است؟
اینگونه پاسخ داده است : “آنچه جف بزوس تاکنون انجام داده است و در آینده انجام خواهد داد، شاید چشمگیرترین موفقیتی باشد که تابهحال دیدهام. زیرا او وارد دو صنعت عمده شده و بهطور همزمان و جلوی چشم رقبا، به درجه رهبری رسیده است، و در حال حاضر، آنها را دوباره تعریف کرده و در کسبوکارهای واقعاً بزرگ، به موفقیت میرسد”.
وبسایت کسبوکار چیست و داشتن آن برای کسی که دارای یک کسبوکار فروشگاهی یا خدماتی هست چقدر اهمیت دارد؟
دنیای پیرامون ما با ارتباطات وسیع میان افراد شناخته میشود. بخش قابلتوجهی از زندگی ما توسط همین روابط اجتماعی تعیین میشوند و هرچه کیفیت این روابط بهتر و بالاتر باشد، سطح زندگی و بهتبع آن حوزه کسبوکار نیز ارتقا خواهد یافت.
پیشرفت فنّاوری در چند دهه گذشته، تأثیر بسزایی بر زندگی انسان گذاشته و بیشتر امور را در دست گرفته است.
امروزه به دلیل بالا رفتن سرعت زندگی در انجام کارها، مردم بهطور متفاوتی کارهای روزانه خود را انجام میدهند تا زمان و انرژی کمتری را صرف ماندن در ترافیک، خرید کردن و سایر موانع زمانی کنند.
گسترش اینترنت و پیشرفت ابزار استفاده از آن، خود عامل ایجاد تغییراتی قابلتوجه در روند زندگی عموم مردم شده است.
دسترسی به اینترنت در اکثر کشورها آزاد بوده و تأثیرات مثبت و کارآمدی بر کارهایشان داشته است؛ بهطوریکه حتی ماهیت تجارتها و تبلیغات را نیز تغییر داده است.
بنابراین، امروزه یکی از واجبات و ملزومات فروش، ارائه خدمات، برند سازی و گسترش برند نیز، استفاده از ابزارهای اینترنتی و دیجیتال است؛ زیرا این روزها اکثر مردم وقت خود را صرف استفاده از اینترنت و گشتن در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برای تبادل اطلاعات و برقراری ارتباطات میکنند.
ازاینرو، داشتن وبسایت کسبوکار (فروشگاهی یا خدماتی) و بهتبع آن فروش و تبلیغات اینترنتی و دیجیتال در فضای اجتماعی، برای شناساندن و جذب مخاطبان هدف به یک محصول یا برند، یکی از سودمندترین و اثربخشترین روشهای فروش، ارائه خدمات و همچنین تبلیغات بهحساب میآید.
هفت دلیل مهم برای داشتن وبسایت کسبوکار
۱- مردم به دنبال خرید ارزان و سریع هستند
امروزه هرکسی میتواند بدون آنکه وقت خود را در ترافیک و صف فروشگاهها تلف کند، داخل خانه نشسته و از فروشگاههای اینترنتی خرید کند یا حتی خدمات موردنیاز خود را سفارش داده و در کمترین زمان و نازلترین قیمت در محل خود آن خدمات را دریافت نماید.
۲- کسبوکار اینترنتی و وفادار سازی مشتری
فضای مجازی به شکل چشمگیری تقریباًهمهی چیزهای اطرافمان را تغییر داده است.
با ظهور شبکههای اجتماعی، هدف قرار دادن مشتریان بالقوه، آسانتر از گذشته شده است.
فضای مجازی یا شبکههای اجتماعی یکی از بهترین نوآوریهای فناوری هستند؛ نه به خاطر اینکه تواناییمان را در برقراری ارتباط افزایش دادهاند، بلکه به این خاطر که میتوانیم از طریق آنها مستقیماً با افراد موردنظرمان معامله کنیم.
امروزه، وفاداری مشتریان، کلید موفقیت تجاری محسوب میشود.
با افزایش وفاداری مشتریان سهم بازار و میزان سوددهی کسبوکار شما بالا میرود.
۳- نیازسنجی سریع و دقیق با وبسایت
قطعاً شما بهعنوان صاحب کسبوکار در جهت رونق کسبوکار و فروش بیشتر و رضایتمندی مشتریان؛ تمایل زیادی به شناسایی رفتار مخاطبان و مشتریان خود و نیازهای آنها دارید.
فضای مجازی به شما این فرصت را میدهد تا در مورد اینکه مخاطبانتان به چه چیزی علاقهمند هستند و چگونه رفتار میکنند، اطلاعات ارزشمندی به دست آورید.
حتی اگر محصول یا خدمات شما مشکلی داشته باشد قطعاً ترجیح میدهید خیلی سریع به این مشکل پی ببرید.
با بازخوردی که در فرآیند بازاریابی اینترنتی و رسانههای اجتماعی دریافت میکنید، اولین نفری خواهید بود که میدانید چه زمانی مشکلی پیشآمده و یا نیاز فعلی مخاطب شما چیست، لذا بهسرعت اقداماتی در جهت حل آن انجام خواهید داد.
۴- کسب درآمد در منزل با کامپیوتر و گوشی موبایل با داشتن وبسایت
یکی از بهترین مزیتهای کسبوکار اینترنتی، کسب درآمد در منزل با تلفن همراه یا کامپیوتر شخصیتان است.
در شرایط کنونی که چند وقتی است اکثر کشورهای جهان منجمله کشور ما ایران با مشکل ویروس کوید نوزده (کرونا) روبرو شده؛ بیشتر کسبوکارها که به شکل سنتی اداره میشدند یا بهکلی از بین رفتند و یا ضرر و زیان قابلتوجهی به آنها وارد شد.
اما در همین اوضاعواحوال افرادی که کسبوکار اینترنتی خود را داشتند و به شکل غیرحضوری کالا و خدماتشان را به مخاطبان خود ارائه میدادند نهتنها ضرر نکردند بلکه سود بیشتری هم به دست آوردند.
گذشته از این باید توجه داشته باشیم که بسیاری از کارآفرینان اینترنتی مطرح دنیا کارشان را از منزل خودشان آغاز کردهاند.
شما هم بدون اینکه نیاز باشد دفتر کار یا فروشگاهی داشته باشید، میتوانید برای شروع یا حتی برای همیشه کسبوکارتان را در منزل اداره کنید.
۵- ارتباط گسترده با مشتریان از طریق ابزارهای آنلاین
یکی دیگر از مزیتهای مهم در کسبوکارهای اینترنتی این است که میتوانید بهصورت گستردهتر با مشتریان خود ارتباط برقرار کنید.
توسط ابزارهایی که در اختیار شما است میتوانید ارتباط صمیمانهای را با مخاطبان و مشتریان خود داشته باشید و همین مورد باعث ایجاد رضایتمندی در آنها میشود.
رضایتمندی در مشتریان هم که یعنی فروش چندین برابری!
۶- بازاریابی و تبلیغات با کمترین هزینه
در اینترنت روشهایی برای بازاریابی و تبلیغات و جذب مشتری وجود دارد که توسط آنها میتوانید با کمترین هزینه یا حتی بدون صرف هزینهای از آنها استفاده کنید.
بهعنوانمثال با تولید محتوای موردنیاز مخاطبانتان میتوانید آنها را به سمت خود و کسبوکارتان جذب کنید.
درواقع بازاریابی از طریق محتوا میتواند بهترین ابزاری باشد که هر فردی با هر میزان سرمایه و هر نوع کار اینترنتی میتواند از آن به بهترین نحو استفاده کند.
۷- صرفهجویی قابلتوجه در منابع و ظرفیتهای مختلف
امروزه در تمام دنیا مبادلات اقتصادی بر پایه فضای مجازی از روند بسیار سریعی برخوردار است و امکان بهرهگیری از فضای مجازی و شبکه اینترنت در توسعه مبادلات و گسترش فعالیت مالی و اقتصادی و نیز تولید درآمد و منابع اقتصادی را در پی دارد.
محمدابراهیم ابراهیمی
بنیانگذار موسسه فرهنگی راه سعادت | کارشناس ارشد مشاوره، نویسنده، مشاور و مدرس مهارتهای فردی و موفقیت
فرصت طلایی آموزش و راه اندازی وبسایت کسبوکار به صورت همزمان در یک دوره آموزش آنلاین و کاملا کارگاهی
با توجه به اهمیت راه اندازی وب سایت کسب و کار، ما تصمیم گرفتیم که با ارائه یک پکیج آموزشی فوق العاده عالی در خدمت شما هموطن عزیز بوده و در جهت راه اندازی و رشد و توسعه کسب و کارتان در فضای مجازی در کنار شما بوده و افتخار راه اندازی و افتتاح وب سایت شما را از آن خود نمائیم.
آموزش مهارت های زندگی به همراه دانلود رایگان فایل صوتی
مهارت های زندگی چیست؟
مهارت های زندگی مهارت هایی هستند که توانایی فردی، اجتماعی و روحی فرد را افزایش می دهند و موجب می شوند تا وی بتواند به نحوی بهتر و تاثیرگذارتر با مشکلات و دشواری های زندگی مواجه شود.
هر چقدر که این مهارت ها و توانائیهای شخص بالاتر باشد یقینا وی بهتر می تواند سلامت جسمی و روانی خود را حفظ کند و به شیوه ای منطقی و کارآمد مشکلات پیش آمده را برطرف کند.
تعریف مهارت های زندگی
سازمان بهداشت جهانی مهارتهای زندگی را چنین تعریف نموده است:
توانایی انجام رفتار سازگارانه و مثبت به گونهای که فرد بتواند با چالشها و ضروریات زندگی روزمره خود کنار بیاید.
این مهارت ها بر اساس مصوبه سازمان بهداشت جهانی، در ده دسته با این عناوین طبقه بندی می شوند: مهارت خودآگاهی مهارت همدلی مهارت تصمیمگیری مهارت حل مسئله مهارت تفکر خلاق مهارت تفکر نقادانه مهارت برقراری رابطه مؤثر با دیگران مهارت برقراری روابط بین فردی سازگارانه مهارت رویارویی با هیجانها (غم، خشم، شادی، …) مهارت رویارویی با استرسها
آموزش و یادگیری این مهارت ها برای رسیدن به ثبات شخصیت در زندگی لازم است.
دانلود رایگان آموزش مهارت های زندگی به صورت فایل های صوتی
شما میتوانید مهارت های ده گانه را طی مجموعه فایل های صوتی رایگان با تدریس محمدابراهیم ابراهیمی از طریق لینک های زیر دانلود کنید و آنها را فرا بگیرید.
ما انسانها چه مرد و چه زن، چه جوان و چه میانسال، در طول زمان و در هر شغل و جایگاهی که هستیم برای خود اهداف و برنامههایی داشته و داریم.
همه ما به دنبال رفع نیازهای خود همواره در حرکت و تکاپو هستیم.
مدام برای رسیدن به آرامش، شادی، شغل خوب، تحصیلات عالی، رشد و پیشرفت، ثروت، معنویت و سعادت و نیکبختی در جنب و جوش و تقلا هستیم.
اما خیلی وقت ها پیش می آید که دیگر انگیزه خود را از دست داده و یا انرژی و توان لازم برای حرکت را نداریم.
به اصطلاح عامیانه، حال و حوصله انجام کارها را نداریم.
احتمالا یک یا چند نمونه از سوالات زیر در مورد شما نیز صدق نماید.
آیا تا کنون پیش آمده که ایده فوق العاده ای به ذهنتان رسیده باشد ولی نتوانسته باشید آن را در عمل پیاده کنید؟
آیا تا به حال رخ داده که در پی یافتن چیزی باشید اما آن را نیابید؟
آیا هنوز درهای ثروت و معنویت به روی شما باز نشده است؟
آیا در پیدا کردن راه سعادت و رسیدن به آمال و آرزوهای خود ناکام بوده اید؟
آیا شما هم تا کنون این جمله ها را به زبان آورده اید:
من بی انگیزه ام! من حوصله ندارم!
احساس بی انگیزه بودن می کنم!
آیا به دنبال انجام کار بزرگی بوده اید، اما موفق به انجام آن نشده اید؟
آیا به دنبال موفقیت تحصیلی یا شغلی هستید، ولی تا کنون موفقیتی بدست نیاورده اید؟
اگر حتی یکی از سوال های بالا یا سوال های مشابهی درباره شما صدق می کند.
یا به دنبال پاسخ و راه حلی میگردید تا دیگر این مسائل برای شما پیش نیاید و یا احتمال وقوع آن به حد صفر برسد پیشنهاد میکنم ادامه این مقاله را با دقت مطالعه فرمانید.
انگیزه چیست؟
انگیزه (Motivation) در لغت به معنی: سبب و باعث چیزها، موجب و علت می باشد.
یکی از تعاریف علمی انگیزه که شاید بتوان گفت دقیق تر است این می باشد:
انگیزه فرایندی است که سبب آغاز، هدایت و حفظ رفتارهای هدفمند ما میشود.
اما به طور کلی میتوان گفت که چرایی اعمال دیگران انگیزه نام دارد.
همانطور که در ابتدای این مقاله اشاره کردیم:
ما انسانها به دنبال رفع نیازهای خود همواره در حرکت و تکاپو هستیم، اما چرا فقط تعداد اندکی از ما میتوانیم موفق شده و به اهداف و خواستههای خویش برسیم؟
او هدف و آرمان اصلی انسان و تربیت و تقلای او را دست یافتن به مرتبه والای انسانی و همانا تحقیق خویشتن یا خود شکوفایی میداند.
رفع نیازهایی که مازلو در قالب سلسله مراتب نیازهای انسان مطرح نموده و اصولا رفع هر نیازی در انسان موجب آغاز حرکت و هدایت وی در این مسیر میشود و این دقیقا همان انگیزه است.
چند نوع انگیزه وجود دارد؟
روانشناسان معتقد هستند که دو نوع انگیزه وجود دارد.
انگیزه درونی
انگیزه درونی، گرایش فطری پرداختن به تمایلات و به کار بردن توانائی ها در انجام کارها، جستجو کردن چالش های بهینه و تسلط یافتن بر آنهاست.
انگیزه درونی به طور خود انگیخته از نیازهای روان شناختی، کنجکاوی، و تلاشهای فطری برای رشد، حاصل می شود.
انگیزه بیرونی
انگیزه بیرونی از مشوق ها و پیامدهای محیطی مانند غذا، پول، پاداش، تنبیه و … ناشی می شود.
انگیزه بیرونی زمانی رخ میدهد که ابراز یک رفتار یا مشارکت در یک فعالیت با هدف دریافت پاداش یا ممانعت از مجازات در افراد برانگیخته میشود.
نظریه های گوناگونی در بحث انگیزه وجود دارد، لذا با توجه به اینکه هدف اصلی من در این مقاله پرداختن به این موضوع نیست از آن عبور میکنم.
یکی از استراتژی های مهم رسیدن به اهداف این است که اهداف خود را هوشمندانه انتخاب نمائید. انتخاب هوشمندانه و عاقلانه اهداف نه تنها سبب میشود که احتمال شکست بسیار کاهش یابد، بلکه موجب میشود انگیزه شما برای رسیدن به آن هدف قویتر شده و با اقتدار به سمت آن پیش بروید.
بخاطر سپردن واژه انگلیسی SMART (هوشمند) کمک میکند که شما براحتی بتوانید اهداف خود را هوشمندانه انتخاب کنید. مدل Smart Goals یکی از بهترین روشهای هدف گذاری در دنیا می باشد که می توانید در هدف گذاری تحصیلی، تجاری و تمام مراحل زندگی خود از آن بهره برداری کنید.
مشخص Specific
هدف خود را خاص و معین انتخاب کنید و دقیقاً از ماهیت آن اطلاع یابید.
هدف : خواسته ای دقیق، ملموس، دست یافتنی، دارای اندازه و مختصات دقیق، کاملا روشن و مشخص است.
مثلا هدف در زمینۀ مالی:
اگر می خواهید پول بدست آورید باید به طور کاملا مشخص مقدار آن را بخواهید، مثلا هدف شما باید این گونه باشد که: میخواهید ۲۰۰ میلیون تومان پول به صورت نقد داشته باشید.
هدف در زمینۀ شغلی: می خواهید یک نمایگاه اتومبیل در خیابان….شهر…. با گنجایش …. دستگاه اتومبیل از برندهای …. داشته باشید.
هدف در زمینۀ اخلاقی: می خواهید راست بگویید.
برای اینکه بتوانید اهداف را بطور مشخص انتخاب کنید از سوالهایی مانند سوالهای زیر استفاده کنید.
چرا می خواهم به این اهداف برسم ؟
چه کاری را می خواهم انجام دهم ؟
این هدف کی رخ خواهد داد ؟
چه کسی با این هدف مرتبط است ؟
کدام یک از اجزای هدف بحرانی هستند ؟
توجه داشته باشید که همیشه باید سعی شود از فعلهای ملموس و عینی استفاده کنید و حتی الامکان از بکار بردن افعال و ایده های انتزاعی (یادگرفتن، فهمیدن، احساس کردن) پرهیز کنید .
پاسخ این سوالها می تواند در تعیین مشخص و دقیق هدف به شما کمک زیادی نماید.
قابل اندازه گیری Measureable
هر هدف را قابل اندازه گیری انتخاب کنید تا بتوانید میزان پیشرفت خود را بررسی نمایید.
قابلیت اندازه گیری بدلایل زیر مهمترین ویژگی در انتخاب اهداف است:
اگر نتوانیم نتایج را اندازه بگیریم نمی توانیم موفقیت را از شکست تمیز دهیم.
اگر نتوانیم موفقیت ها را شناسایی کنیم نمی توانیم به آنها پاداش دهیم.
اگر نتوانیم موفقیت را شناسایی کنیم نمی توانیم از آن بیاموزیم.
اگر نتوانیم شکست های خود را تشخیص دهیم نخواهیم توانست اشتباه های خود را اصلاح کنیم.
اگر نتوانیم موفقیت های خود را اثبات کنیم نمی توانیم حمایت دیگران را جلب کنیم.
کاری انجام می شود که اندازه گرفته شود و پایان بپذیرد.
می توان از سوالهای زیر برای تعیین اینکه هدفی قابل اندازه گیری است یا نه کمک گرفت:
– چه مقدار ؟
– چه تعداد ؟
– با چه استانداردی می توان معیار را اندازه گیری کرد ؟
قابل دستیابی Attainable
مطمئن شوید که اهداف شما قابل دستیابی بوده و غیر ممکن نیستند.
از انتخاب اهدافی که کاملا غیر ممکن است (در شرایط فعلی شما محال است و یا با توجه به امکانات و پیشرفت های علمی حال حاضر بعید به نظر میرسد) بپرهیزید.
مرتبط Relevant
اهدافتان را مرتبط با خود درنظر بگیرید.
همواره سعی کنید اهدافی را که انتخاب می کنید در راستای باورها و عقاید شما بوده و با شخصیت شما متناسب باشد. اهداف باید متناسب با تخصص شما انتخاب شود. مثلا اگر رشته ورزشی شما کشتی بوده و ده سال است که به صورت حرفه ای کشتی می گیرید؛ تصمیم نگیرید که مربی بین المللی فوتبال شوید. (البته به نظر من این امر در کشور ما غیر محال است!).
زمانبندی Time-based
محدودههای زمانی را برای هر هدف درنظر بگیرید.
در صورتیکه زمان مشخصی را برای رسیدن به هدف خود برنامه ریزی نکرده باشید، یکی از اصولیترین قوانین اهداف هوشمندانه را زیر پا گذاشتهاید.
وقتی زمان خاصی را برای رسیدن به هدف خویش تعیین میکنید، بهتر در مسیر رسیدن به هدفتان خواهید ماند تا اینکه به صورت حدودی زمان رسیدن به هدفتان را مشخص کنید، مثل اینکه بگوئید، سال آینده، پائیز آینده یا چند سال آینده به هدف خود خواهم رسید.
وقتی برای هدف خود زمان تعیین می کنید، با گذشت زمان و نگاه به دستاوردهای خود مشاهده خواهید کرد که به چه میزان پیشرفت داشتید (قابلیت اندازه گیری) و از اینکه نتیجه عملکرد خود را می بینید بسیار خوشحال خواهید شد و به طور قطع این حال خوب باعث تقویت و بالا رفتن انگیزه شما خواهد شد. سعی کنید برای هر هدفی که انتخاب می کنید برنامه ریزی و زمان بندی مناسبی داشته باشید.
۲- نوشتن اهداف
پس از از انتخاب هوشمندانه اهداف، مهمترین و اولین قدمی که باید در جهت خلق اهداف خود برداریم نوشتن اهداف و نگارش آنها بر روی کاغذ است. نوشتن به اندازه ای از اهمیت بالایی برخوردار است که خدای رحمان در قرآن کریم به قلم و نوشتن قسم یاد کرده: وَالْقَلَمِ وَمَا یَسْطُرُونَ (سوگند به قلم و آنچه مى نویسند ) ﴿آیه یک سوره ۶۸: القلم – جزء ۲۹﴾
هر رویا و هدفی که در ذهن شما شکل می گیرد را بلافاصله یادداشت کنید. این کار سبب می شود که شما فراموش نکنید، چه رویایی در سر داشتید و با دیدن و خواندن این نوشته ها مدام به خود متذکر می شوید که «من رویایی در سر دارم» و این امر ناخودآگاه شما را به حرکت درمی آورد. سعی کنید اهداف خود را علاوه بر نوشتن در یک دفتر مخصوص (دفتر اهداف) به صورت جزئی و به شکل فلش کارتهای که در دسترستان باشد نوشته و به همراه داشته باشید و یا در برگه های کوچکی بنویسید و در مکان هایی که بیشتر در معرض دیدتان باشد نصب کنید تا هر لحظه آنها را ببینید.
۳- انتخاب کوچ (coach)
کوچینگ به معنای مربی گری است. کوچینگ جریانی است که در راستای بهبود عملکرد افراد در زندگی فردی و اجتماعی، و در مجموع در جهت رشد و توسعه مهارتهای فردی پیش می رود. کوچ در واقع یک مربی است که ارتباطی قوی با فرد یا افرادی که برای پیشرفت و ارتقاء مهارتهای زندگی حرفه ای، اجتماعی و حتی عاطفی خود به وی مراجعه نموده اند، برقرار می کند و با روش های کوچینگ و طی جلساتی که با ایشان برگزار می کند، اقدام به رشد و بهبود آنها می نماید.
از آنجا که انسان از لحظه ای که متولد می شود نیاز به یک تکیه گاه و پشتیبان دارد، نیاز به قرار گرفتن در کنار یک کوچ ماهر و قوی برای تک تک ما امری ضروری و غیر قابل انکار است. زمانی که به هر دلیل در طول مسیر حرکت و گام برداشتن به سوی هدف خود، احساس ناتوانی، کمبود دانش و یا حتی کمبود انژی و توان نمائید، کوچ می تواند با مهارتی که دارد به شما انگیزه و توان دوباره ای بدهد و از متوقف شدن شما جلوگیری نماید.
لذا یک کوچ قوی و کار بلد علاوه بر نشان دادن مسیر و کمک کردن به حل مسائل و نیز کمک به عبور شما از مشکلات پیش راه؛ همواره رویا و اهدافتان را به شما یادآوری می کند و مدام به شما می گوید که متوقف نشو و برای خلق رویایت بجنگ.
۴- پیگیری میزان پیشرفت
دومین روش از هفت روش بسیار موثر در بالا بردن انگیزه پیگیری میزان پیشرفت شماست. پیگیری میزان پیشرفت نشان می دهد که به چه میزان قابل توجهی از اهداف خود رسیده اید و می توانید موقعیت کنونی خود را با موقعیت اولیه مقایسه کنید و بدانید که چقدر از مسیر را پیش رفته اید.
دانستن این که کجای راه هستید و مشاهده نتایج کارتان سبب بالا رفتن انگیزه شده و شما را برای پیمودن بقیه راه امیدوارتر و دلگرم تر می کند.
۵- دیدن و شنیدن
همواره سعی کنید الگوهای مناسبی برای خود انتخاب کنید که آنها نیز مسیری که شما قصد دارید طی کنید را قبلا طی کرده و به موفقیت های بزرگی نائل آمده باشند. در سمینارها و همایش های مرتبط شرکت کنید و به صحبت های افراد موفق گوش کنید. در نمایشگاه های مختلف و مرتبط با تخصص خود حضور پیدا کرده و از ایده های و تکنولوژی های روز دنیا با خبر شوید. هرگز مطالعه در راستای هدف خودتان را دست کم نگیرد.
گوش دادن به موسیقی به ویژه موسیقی شاد و انگیزه بخش نیز کمک شایانی در بالا بردن انگیزه می نماید. (از گوش دادن به موسیقی های غم انگیز بپرهیزید.)
پیشنهاد: همین حالا یک موسیقی شاد و انگیزه بخش گوش کنید)
۶- یادآوری
مرور کردن و یادآوری اهداف و رویا، همواره به شما این نکته را متذکر می شود که: «من رویایی در سر دارم» و این یادآوری دقیقا همان انگیزه اولیه ای که در ابتدای مسیر داشتید را به شما باز می گرداند و شما می توانید با انرژی و توان بدست آمده به ادامه مسیر بپردازید. برای این که همراه با یادآوری اهداف خود بتوانید بیشتر به بالا بردن انگیزه خود کمک کنید پیشنهاد میکنم از جملات مثبت تاکیدی نیز استفاده کنید.
این جملات می تواند بسیار موثر واقع شود.
۷- پاداش
از زمانهای دور تشویق یکی از روشهای شگفت انگیز و موثر در دادن انگیزه به شخص برای انجام کارها بوده و هست. انسانها با دریافت پاداش جان تازهای می گیرند و مصمم تر و با انگیزه تر از قبل به کار خود ادامه می دهند.
البته شما برای رسیدن به رویا و اهداف خود منتظر تشویق دیگران نمانید!
در طول مسیر هر زمان که از کار خود راضی بودید و قدم خوبی برداشتید حتما خود را تشویق کنید. برای مثال خود را به صرف یک بستنی مورد علاقه دعوت نمائید، و یا برگزاری یک جشن را در کنار خانواده یا دوستان خود ترتیب دهید.
سه مولفه مهم در بالا بردن انگیزه
برای دستیابی به موفقیت و رسیدن به رویا باید به خاطر داشته باشید که برآیند سه مولفه مهم: جهت، پافشاری و شدت است که انگیزه ای قوی، محکم و پایدار در شما ایجاد می کند.
۱- جهت
همانطور که اشاره نمودیم تعیین مشخص هدف اولین قدم در انتخاب هوشمندانه اهداف می باشد.
مشخص بودن هدف به آن معنی است که شما می دانید به کدام جهت و در کدام سمت و سو حرکت کنید.
با توجه به شکل فوق اگر شما در نقطه A باشید و هدف شما به طور مشخص در نقطه B قرار گرفته باشد؛ جهت حرکت و مسیر حرکت شما کاملا واضح و روشن خواهد بود.
این امر به شما کمک می کند که در طول راه از مسیر خود منحرف نشده و انگیزه خود را از دست ندهید.
۲- پافشاری
همیشه مسیر رسیدن به رویا و اهداف آسان نیست و معمولا پر است از سختی ها، مشکلات، مسائل و حتی گاهی شکست و سقوط. بنابراین پشتکار و پافشاری شما در این راه لازم و ضروری است. باید توجه داشته باشید که داشتن پشتکار سبب عبور کردن شما از این سدها شده و پشت سر گذاشتن سختی ها و مشکلات موجب بالا رفتن انگیزه شما در جهت نیل به اهدافتان خواهد شد.
۳- شدت
سومین مولفه مهم و موثر در بالا بردن انگیزه، شدت و توان شماست.
انرژی و توان همه ما انسانها با میزان کالری که مصرف می کنیم بدست آمده و با مقدار نیرویی که برای انجام کارها صرف می کنیم کاسته شده و از دست می رود. برای اینکه بتوانید انرژی و توان خود را در طی مسیر رسیدن به اهداف خود به طور کامل از دست ندهید، باید سعی کنید از راه های گوناگونی آن را تامین کنید.
روشهایی برای بالا بردن انرژی و توان
۱- پاداش دادن و تشویق کردن
پاداش دادن به خود در زمان مشاهده میزان پیشرفتی که تا کنون داشته اید می تواند حال شما را خوب کرده و به شما انرژی ببخشد.
۲- گفتگو درباره اهداف
صحبت کردن درباره پیشرفت های خود با دوستانی که با شما هم عقیده و هم راستا هستند موجب بهبود حال شما شده و انگیزه شما را برای ادامه مسیر تقویت می کند.
مشاهده می نمائید که این سه مولفه مهم در بالا بردن انگیزه شما چه تاثیر مهمی دارند.
در واقع می توان گفت که فقدان یا کمبود هر کدام می تواند اثر نا مطلوبی بر انگیزه شما گذاشته و سبب کاهش آن گردد. لذا می توان گفت که جهت، پافشاری و شدت سه جزء مهم تشکیل دهنده انگیزه هستند.
در پایان امیدوارم در تمام مراحل زندگی خود همیشه با انرژی و با انگیزه ای قوی، در راه رسیدن به خواسته ها، اهداف و رویای خود موفق و پیروز باشید.
محمدابراهیم ابراهیمی
بنیانگذار موسسه فرهنگی راه سعادت | کارشناس ارشد مشاوره، نویسنده، مشاور و مدرس مهارتهای فردی و موفقیت
آیا نیازهای آنان را با امکانات موجود وفق دادهاید؟
چگونه باید با سالمندان رفتار کرد؟ از پرستاری آنها چه می دانید؟ مراقبت های ویژه سن آنها چیست؟
چطور می توان با مشکلات جسمی و روانی انها کنارآمد؟
مهترین نیازهای سالمندان چیست و چگونه می توان آنها را مرتفع ساخت؟
در ادامه این یادداشت، به نکات مهمی برای ارتباط و مراقبت از سالمندان اشاره می کنیم:
با سالمندان همیشه در ارتباط باشید
رنج تنهایی و نادیده گرفته شدن برای بسیاری از سالمندان درد جانکاهی است که حس غمگینی و کنار گذاشته شدن را القا می کند. برای پرهیز از تجربه این وضعیت، لازم است سالمندان در کنار فرزندان ونوه هایشان نگهداری شوند و یا در صورت لزوم در خانه خود، تحت مراقبت یک پرستار امین و متعهد باشند.
حمایتی که از روابط اجتماعی با خانواده، دوستان، بستگان و همکاران ایجاد می شود نقش مهمی در حفظ سلامت روان سالمندان دارد، مثلا تحقیقات نشان داده است سالمندانی که در گروههای اجتماعی فعالی شرکت دارند علایم آلزایمر را دیرتر از افراد منزوی و گوشه گیر نشان می دهند؛ بنابراین شرکت در گروههای مختلف، فعالیتهای داوطلبانه اجتماعی، قدمزدن با دوستان، بازیهای ورزشی و سرگرمیهای مناسب، رفتن چند روزه به تعطیلات و … برای این موضوع بسیار کمک کننده است.
بپذیرید سالمند، کودک نیست
برخی از سالمندان به علت ناتوانی و بروز برخی از مشکلات جسمانی و یا غلبه اختلالات روانی – عاطفی دچار نوعی بازگشت به دوران کودکی شده و حالاتی از خودمداری و خودخواهی، لجبازی و مقاومت توأم با اصرار، بی نظمی در رفتار و منش شان پدیدار می شود، حالاتی که به علت تغییرات طبیعی سالمندی در آنان عارض شده است.
به موجب همین حقیقت آشکار نیز، گاه نگرش مراقبت فرزندان از والدین سالخورده شان کاملا متضاد با سن آنان است، گویی فراموش می کنیم که ما هیچ وقت نمی توانیم والد پدر و مادرمان باشیم!
متاسفانه، برخی از فرزندان در قبال والدین سالخورده کودک نما، دست به اعمالی می زنند و یا به گونه ای سخن می گویند که نه تنها منزلت آن سالمند ناتوان زیرسوال می رود بلکه روح حساس او به شدت جریحه دار می شود؛ البته اگر چه شاید سازگاری با چنین شرایطی سخت و گاه طاقت فرساست، اما لازم است بدانیم هرگز شایسته نیست با سالمندان چون کودک رفتار کنیم و باید و نبایدهای رفتاری و کلامی شان را متذکر شویم، چه بسا توجه و مراقبت از شان و رتبه سالمندان، اولین وظیفه مهم فرزندان و اطرافیان در قبال آنهاست.
برای مواجهه سهل با برخی از رفتارهای کودکانه سالمندان، بهتر است صبور بر این احوالات باشید و بپذیرید هیچ از یک این رفتارها به قصد یا نیت خاصی انجام نمی گیرد، بلکه این طرز برخوردها و شیوه سخن گفتن ها نتیجه سالمندی و اقتضای دوران کهولت سن است که مفری از آن هم نیست.
احترام، هرگز فراموش نشود
حرمت گذاشتن به سالمندان و حفظ جایگاه آنان در خانواده، موجب تقویت حس ارزشمندی آنها می شود و نشانه ای بر قدرشناس از زحمات بی دریغ انان در طول یک عمر زندگی پربرکت شان است.
بسیاری از سالمندان زودرنجی های سریع و حساسیت های بیش از حد دارند که همین عامل گاهی اوقات موجب متوقع شدن آنها از اطرافیانشان می شود.
در این سن و سال، لازم است بیش از پیش به آنها توجه و محبت ابراز نمایید تا احساس زیادی بودن یا سربار بودن نکنند، مثلاعلیرغم خستگی و یا مشغله زیاد، می توانید زمانی را برای بودن به آنها اختصاص دهید و یا در تصمیمات مهم زندگی با آنها مشورت کرده و در صورت لزوم از تجارب مفیدشان بهره ببرید.
همچنین بهتر است مواظب کلامتان باشید برای گفته هایشان، هر چند غیرمفید، ارزش قائل شوید و با جملاتی چون«مثل بچهها فکر و عمل میکنی»، «شما قدیمی هستی»، «زمانه تغییر کرده است» و …. حرمت شان را نشکنید.
یادتان باشد، هرگز نسبت به سالمندان حس ترحم نداشته باشید، این رفتار شایسته احوال آنان نیست، چه بسا درک این حس از جانب آنها، نه تنها از هزاران رفتار و کلام ناشایست عذابآورتر است بلکه به شدت باعث فرو ریختن عزت نفس و تکدر خاطرشان می شود.
حفظ استقلال سالمند الزامی است
عدم استقلال مهمترین دغدغه فکری و روانی بسیاری از سالمندان است که به واسطه بیماری و یا زندگی در خانه یکی از فرزندان، مجبور به پذیرش آن هستند.
سالمندان از این که روزی همه کاره بودند و امروز هیچ اختیاری در قبال خود و زندگی شان ندارند، احساس ناخوشایندی دارند که این حقیقت برای آنان به مثابه فقدان شخصیت، احترام و استقلال معنا می شود. نبود استقلال و سلب قدرت و اختیارات از سالمند فرمانده، چون ضربه کاری است که روح و روان او را به یکباره در هم می پیچید و موجب تقابل و جبهه گیری و یا بروز اختلاف و عدم سازگاری با اطرافیان بخصوص فرزندان می شود.
برای مواجهه با این مساله توصیه می کنیم تا آنجایی که ممکن است، سالمندان را وابسته به دیگران نکنید، چه بسا این بزرگترین خدمت به سالمندان است که بواسطه آن می توانند کرامت و حرمت انسانی خویش را در پرتو استقلال محقق و پویا نگاه دارند.
بهتر است اجازه دهید سالمندتان، خود، به کارهایش رسیدگی کند و در صورت عدم توانایی افراطی و یا نیازمندی مدام به شما، تقاضای کمک او را بپذیرید و یا تقبل مسئولیت کنید و در صورت پذیرش نیز، با کلامی شیرین و رفتاری محبت آمیز، مدام به او این مهم را تفهیم کنید که احساس شادی و لذت دارید وقتی کنار او هستید و همگام با وی به انجام برخی از امور می پردازید.
از سوی دیگر، همانطور که تفریط از مراقبت پسندیده نیست، افراط در این امر هم، هرگز توصیه نمی شود، بهتر است در مراقبت از سالمندان میانه رو عمل کنید، نه بی خیال آنان شوید و نه از سر دلسوزی و محبت زیاد، رسیدگی های بدون ضرورت داشته باشید، چه بسا رفتارهای محبت آمیز افراطی اگر چه در ظاهر مفید است، اما در باطن خیانتی بزرگ در حق سالمند بشمار می آید که حس پیری، از کار افتادگی پیش از موعد مقرر را به انان تلقین می کند.
احوالات مختلف سالمندان را دریابید
سالمندان به موازات افزایش سن، دچار تحولات جسمی و روانی متعددی می شوند که معمولا کاملا متفاوت با احوالات دوران جوانی و میانسالی شان است، مثلا ممکن است سالمندی در جوانی فرد بی باک و جسوری بوده اما در حال حاضر در کنج عافیت و محافظه کاری نشسته باشد؛ در این شرایط ،حتی برای تقویت روحیه آنان هم شده، هرگز به صلاح نیست وضعیت حالشان را با روزگار دیروزشان مقایسه کنید یا با طنز و کنایه آن را به رخ شان بکشید.
اگر چه ممکن است سالمندان از سر حسرت، گذشته شان را روایت کنند، اما یادتان باشد تا آنجایی که تضعیف روحیه شان نشود، همگام انها باشید، بهتر است دل به حرف هایشان دهید و همزمان با تایید سخنانشان متذکر این مطلب شوید که همگان به زمان کهنسالی وضعیتی به مانند آنها را تجربه خواهند کرد مانند فلان کسان، بهتر است از افراد ناتوان تر از انها یاد کنید و انان را به شکر گذاری حال مساعدشان دعوت نمایید.
حس مفید بودن را تقویت کنید
معمولا سالمندان با وجود ضعف و ناتوانی جسمانی و یا آسیب پذیری در برابر بیماریها همواره در تلاشند که به خود و دیگران این مهم را ثابت کنند که هنوز مانند گذشته سالم هستند و می توانند فرد موثری باشند.
حال اگر اطرافیان بتوانند از نظر ذهنی حس موثر و مفید بودن را به سالمندشان القاء کنند، نه تنها باعث می شوند آنان جایگاه خود را مخاطره آمیز نبینند بلکه با افزایش اعتماد به نفس شان، موجب کاهش احساس ترس و اضطرابشان نیز شوند.
بی تردید اکثر سالمندان توانمندی های خاصی دارند که اگر فرصت و موقعیت اجرا پیدا کنند و یا تایید این امر را در پیشبرد اهداف در رفتار و کلام اطرافیانشان دریابند بطورحتم می توانند سازمان مندیهای مفید به فایده ای در ارکان مختلف زندگی خود و دیگران داشته باشند و هرگز احساس غیرموثر بودن نکنند.
مراقب سلامت سالمندان باشید
ضعف و اختلال در حافظه، از دست دادن شغل و بازنشستگی، مرگ همسر، ترک فرزندان و ابتلا به بیماریهای مزمن از مهمترین مسائل تجربه شده در این دوران است که باعث اختلال در سلامت روان و نا امیدی از زندگی می گردد؛ احساس پوچی، افسردگی، انزوای اجتماعی، مشکلات جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل جدی مخل در سلامت روان سالمندان است.
یکی از شاخص های سلامت روان و شیوه مقابلهای برای کاهش اثرات سالمندی، معنویت است، تقویت روحیه و اعتقادات مذهبی و شرکت در مراسم مذهبی و انجام فرایض دینی مانند نماز، نقش مهمی در پیشگیری از انزوا و افسردگی، امیدواری، رضایت از زندگی و آرامش روانی سالمندان دارد، چه بسا تحقیقات نشان داده است سالمندانی که اعتقادات مذهبی و معنوی قوی دارند معمولا احساس راحتی و حمایت بیشتری دارند.
از سوی دیگر، تغذیه مناسب یکی از مهمترین مولفه ضروری برای داشتن زندگی سالم و بانشاط در دوران سالمندی است.
در رژیم غذایی سالمند خود موارد زیر را لحاظ بفرمایید: نان و غلات، میوه و سبزی، پروتئین(نواع گوشت، حبوبات، تخم مرغ، حبوبات و مغزها)، لبنیات(شیر، ماست، دوغ، کشک و پنیر)، آب و مایعات.