آیا شانس در رسیدن انسان به سعادت و خوشبختی نقشی دارد؟
به نظر شما آیا انسان، خود راه سعادت خویش را بر میگزیند؟
یا چرخ روزگار، بر اساس شانس و اقبال، تصادف و یا عوامل دیگری که خود شخص در اداره آنها نقشی ندارد، وی را به این راه، سوق میدهد؟
عوامل تعیین کننده خوشبختی و بدبختی چیست؟
آیا می توان گفت هر که بهره مندتر است، خوشبختتر و سعادتمندتر است؟
روان شناسان در تعریف خوشبختی می گویند:
رضایت از وضعیت موجود یعنی احساس خوشبختی؛ یعنی مھم نیست شما خوشبخت باشید یا نباشید. مھم این است که احساس خوشبختی کنید. ھمین احساس است که خوشبختی را شکل می دھد.
بنا بر این باید این موضوع را کشف کنیم که؛ چطور می شود احساس خوشبختی نمود.
انسان خوشبخت و راه سعادت
آیا سعادت و خوشبخت شدن فقط برای عده ای خاص می باشد؟
ھر شخصی می تواند سرنوشت بهتری را برای خود رقم بزند. آدم ھایی که احساس بدبخت بودن می کنند، می توانند خوشبخت شوند. پژوهش ها نشان داده که هم آدم ھای خوشبخت و هم آدم ھای بدبخت، بیشتر بخت و اقبال خوب و بدشان را با طرز فکر و اعمال شان می آفرینند.
آدم ھای سعادتمند بر روی اتفاق های خوب و داشته های خود، تمرکز می کنند و یک حس قوی قدرشناسی دارند.
در حقیقت راز برخورداری از خوشبختی انسانهای خوشبخت، سپاسگزار بودن بر آن چیزی است که در اختیار دارند.
مسیر زندگی سرشار از پستی و بلندی است و ھر کسی ممکن است در این مسیر با اتفاق ها و چالشهای به ظاهر بدی رو به رو گردد. یک انسان با سعادت و خوشبخت وقتی اتفاق بدی برایش می افتد این گونه فکر می کند که حتما آن پیش آمد، از الطاف خفیه الهی بوده و آن را رویدادی خیر می داند که در لباس مبدل برای وی رخ داده است. مشاهده کامل این مقاله …
انسان در طول قرنها زندگی بر روی این کره خاکی همواره به دنبال رسیدن به سعادت و نیک بختی بوده و هست. هرکدام از ما انسانها برای رسیدن به آمال و آرزوها و رفع نیازهای مختلف خویش، همواره در حال سعی و تلاش هستیم.
شاید یکی از بزرگترین سؤالهایی که تاکنون ذهن بشر را به خود مشغول کرده این سؤال باشد که:
راه رسیدن به سعادت چیست؟
هر انسانی فقط یک عمر دارد و زندگی در این دنیا برای هر شخصی فقط یکبار رقم میخورد.
لذا هر یک از ما در طول این چند دهه زیستی سریع تمام شونده ، در جهت رسیدن به سعادت و خوشبختی، به دنبال پاسخ این پرسش تلاشهای بسیاری میکنیم.
غافل از اینکه تنها عده بسیار اندکی از افراد یک جامعه ، موفق میشوند راه سعادت و نیک بختی را بیابند.
این افراد با قدم گذاشتن در این مسیر ، درنهایت آرامش و آسایش و حال خوب در این دنیا به بهترین شکل ممکن زندگی میکنند.
ایشان از عمر و زندگی خود نهایت لذت را میبرند و پس از مرگ نیز در سرای دیگر ، در بهشت خدا به زندگی ابدی خود ادامه میدهند.
بهراستی خوشبختی و بدبختی چیست؟
عوامل تعیینکننده خوشبختی و بدبختی چیست؟
آیا شانس در رسیدن انسان به خوشبختی نقشی دارد؟
به نظر شما آیا انسان، خود راه سعادت خویش را برمیگزیند؟
یا چرخ روزگار، بر اساس شانس و اقبال ، تصادف و یا عوامل دیگری که خود شخص در اداره آنها نقشی ندارد ، وی را به این راه، سوق میدهد؟
آیا میتوان گفت هر که بهرهمندتر است، خوشبختتر و سعادتمندتر است؟
تعریف خوشبختی
در لغتنامه دھخدابرای خوشبختی سه تعریف مختلف بیانشده است:
اولین معنای آن کامیابی است:
پیشرفت کردن و رسیدن به رفاه بهویژه ازنظر اقتصادی.
دومین معنای آن خرسندی است:
شادابی، هنگامی که فرد به موفقیت رسیده و ازنظر مالی وضعیت خوبی داشته و کموبیش به آرزوهایش رسیده باشد.
سومین معنای آن سعادت است:
قرار گرفتن در مرحله رضایت شخصی.
واقعیت این است که هیچ قالب و شکل مشخص و از پیش تعیینشدهای بهعنوان چارچوب قواعد و رمز و راز خوشبختی تعیین و تصویب نشده است.
اما روان شناسان در تعریف خوشبختی میگویند:
رضایت از وضعیت موجود یعنی احساس خوشبختی
یعنی مهم نیست شما خوشبخت باشید یا نه، مھم این است که احساس خوشبختی کنید.
همین احساس است که خوشبختی را شکل میدهد. بنابراین باید این موضوع را کشف کنیم که؛ چه طور میشود احساس خوشبختی نمود.
خواست خداوند در رسیدن انسان به سعادت
خدای رحمان، که یگانه خالق جهان هستی و همه کائنات است خود، مشتاق سعادت آدمی و سرچشمه خوشبختی است. خداوند در قرآن، به نشانهها و ویژگی های انسانهای رستگاراشاره میکند.
با این کار ، الگویی عملی در اختیار انسان قرار میدهد تا با پیروی از آن، خود را به سعادت جاویدان در دنیا و آخرت برساند. حقیقت این است که خداوند، تمام شرایط خوشبختی را برای انسان فراهم نموده است.
خداوند با نعمتهای بیشماری که در اختیار او قرار داده است ، درواقع راه را برای رستگاری وی هموار نموده است. حتی شرایط و نحوه استفاده از این نعمتها را بهمنظور رسیدن به خوشبختی ، برای او توضیح داده و آشکار نموده است.
بنابراین به نظر میآید که خوشبختی و سعادت انسان بهطور کامل در اراده و اختیار خودش بوده و هست.
خود اوست که باید راه سعادت را بیابد و با طی این مسیر به احساس خوشبختی دست یابد.
مهمترین ویژگی انسان
مهمترین ویژگی انسان که او را به سمت سعادت و یا شقاوت سوق میدهد قدرت اختیار اوست.
آری انسان خود اختیار میکند که با آموزش، یادگیری و دستیابی به علم و آگاهی و کشف قانونمندیها و رازها، با همت و اراده به کوشش و تلاش پرداخته و به آنچه آرزو میکند و میخواهد دست یابد.
درواقع انسان خود برمیگزیند که با ایجاد تحول در چرخه زندگیخویش به خوشبختی و سعادت برسد.
یا اینکه مسیر بیراهه را انتخاب کرده و بدون توجه به قانونمندیها عمر گرانبهای خود را هدر داده و حتی نداند که چرا سختی و بدبختی گریبان گیر اوست.
بهراستی چه میشود که گروهی از انسانها بااینهمه نشانه و نعمت، بازهم از راه رستگاری دور میشوند و بهسوی گمراهی و تیرهروزی پیش میروند؟
عوامل تأثیرگذار در دور شدن انسان از مسیر سعادت
عوامل بسیاری در این روند، تأثیرگذار هستند که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
بنابراین، میبینیم که تکیهبر عقل و خودآگاهی در مسیر زندگی، یکی از عوامل خوشبختی است.
غفلت از خدا و آخرت:
همانطور که اشتیاق برای به دست آوردن رضایت خداوند و کسب پاداش اُخروی ، سعادت ساز است! غفلت از خدا و آخرت نیز مانعی برای رسیدن به خوشبختی بهحساب میآید.
دامهای شیطان:
زندگی، صحنه جنگی سخت، بین انسان و شیطان است. جنگی که سرانجام، یک پیروز دارد و یک مغلوب! پس اگر آدمی خواهان خوشبختی است ،باید همیشه آگاه و هوشیار باشد تا فریب شیطان را نخورد و در دام او گرفتار نیاید.
انسان خوشبخت و راه سعادت
ھرشخصی میتواند سرنوشت بهتری را برای خود رقم بزند. آدمهایی که احساس بدبخت بودن میکنند، میتوانند خوشبخت شوند.
پژوهشها نشان داده که هم آدمهای خوشبخت و هم آدمهای بدبخت ، بیشتر بخت و اقبال خوب و بدشان را با طرز فکر و اعمالشان میآفرینند. آدمهای سعادتمند بر روی اتفاقهای خوب و داشتههای خود ، تمرکز میکنند و یک حس قوی قدرشناسی دارند.
راز خوشبختی
در حقیقت راز برخورداری از خوشبختی انسانهای خوشبخت، سپاسگزار بودن بر آن چیزی است که در اختیار دارند.
مسیر زندگی سرشار از پستی و بلندی است. ھر کسی ممکن است در این مسیر با اتفاقها و چالشهای بهظاهر بدی روبهرو گردد.
یک انسان خوشبخت وقتی اتفاق بدی برایش میافتد ، اینگونه فکر میکند که حتماً آن پیش آمد، از الطاف خفیه الهی بوده و آن را رویدادی خیر میداند که در لباس مبدل برای وی رخداده است.
آدمهای خوشبخت در زمان حال زندگی میکنند.
آنها اکنون و اینجا برای رسیدن به موفقیتهای بزرگ در آینده تصمیم میگیرند و راه خود را انتخاب میکنند. آنها از گذشته و آنچه در آنجا اتفاق افتاده فقط بهعنوان تجربه و راهنما استفاده میکنند. آنها تصمیمهای زندگیشان را به چشم درست یا غلط بودن نمیبینند ، بلکه بدون تردید تصمیمهای خود رامیگیرند و بعد تلاش میکنند تا از ھر موقعیت یک موفقیت بسازند.
همیشه فرجام هر تصمیمی پس از اقدامهایی که در راستای تحقق آن تصمیم انجام میگیرد مشخص میشود.
لذا شما هرگز نمیدانید اگر تصمیم دیگری گرفته بودید سرانجام آنچگونه میشد.
پس برای گرفتن تصمیم درست به خود نپیچید، تصمیم را بگیرد و بعد، از آن بهترین نتیجه را بسازید.
درست است که آدمهای خوشبخت سخت کار میکنند ، اما زمانی را نیز برای لذت بردن از خوشیای کوچک زندگی صرف میکنند.
ویژگی انسان سعادتمند
آدمهای خوشبخت نسبت به آینده خیلی خوشبین هستند.
این خوشبین بودن به آنها کمک میکند تا رؤیایشان به واقعیت بپیوندد.
انسانهای خوشبخت برای خود هدفگذاری میکنند.
این کار به آنها کمک میکند تا به فرصتهایی که آنها را به اهدافشان نزدیکتر میسازد ، توجه داشته باشند.
آدمهای خوشبخت مسئولیت شکستهای خود را میپذیرند.
آنها بیش از آنکه بخت بد را سرزنش کنند ، از گذشته یاد میگیرند.
تلاش میکنند که در آینده اشتباهات قبلی خود را انجام ندهند.
آدمهای خوشبخت حال و روحیه خوبی دارند و همیشه به زندگی لبخند میزنند.
هرگز به دیگران اخم نمیکنند. همیشه روز خود را با یک لبخند آغاز میکنند.
آنها سعی میکنند در وجود دیگران نیز احساس شادی ایجاد کنند و دیگران را به خود جلب نمایند.
نتیجهگیری:
با توجه به ویژگی افراد خوشبخت اینگونه میتوان نتیجه گرفت که انسان خوشبخت ، انسان آگاهی است کهراه سعادترا درست انتخاب نموده و با اشتیاق سوزان وانگیزهای قویدر مسیر موفقیت و خوشبختی از لحظهلحظههای عمر خود لذت میبرد و این احساس شادی و لذت است که به او حس خوشبختی را منتقل میکند.
در مقابل افراد غافل فکر میکنند که اگر به خواستههایشان برسند ، به خوشبختی نیز رسیدهاند.
متأسفانه آنها با این طرز فکر ، بهترین لحظات عمر خود را از دست میدهند و درنهایت هیچگاه به خوشبختی نمیرسند.
بنابراین همواره به خاطر بسپارید کهراه سعادت مسیری بهسوی موفقیت و خوشبختیاست.
با قدم نهادن در این راه یاد میگیرید که:
چگونه همراه با خلق اهداف و رؤیای خود از اتفاقهای بینظیر ، زیبا و شادیآفرینی که در طول این مسیر برای شما رخ میدهد لذت ببرید.
و درنهایت آن خوشبختی که به دنبالش هستید را با تمام وجود احساس کنید.
محمدابراهیم ابراهیمی
بنیانگذار موسسه فرهنگی راه سعادت | کارشناس ارشد مشاوره، نویسنده، مشاور و مدرس مهارتهای فردی و موفقیت
یکی از مهمترین رموز موفقیت در زندگی و کار «برخورداری از اطلاعات بیشتر» است.
وقتی دانش و اطلاعات شما بیشتر باشد، تصمیم درست تری اتخاذ میکند که این هم به نفع شماست و هم به نفع سازمان یا شرکت شماست.
سی سال پیش، تلفن همراه وجود نداشت، فکس وجود نداشت، اینترنتی در میان نبود و کامپیوترها به این اندازه نبودند که فقط روی یک میز فضای کمی به خود اختصاص دهند یا حتی قابل حمل باشند.
اما سی، پنجاه یا حتی یکصد سال پیش میتوانستید افرادی را بیابید که در کار و زندگیشان موفق بوده اند: آنها چه میکردند که به موفقیت دست مییافتند؟
آیا در اتاق پشتی فروشگاه یا شرکتشان، یک دستگاه کامپیوتر نوت بوک داشتند که به شبکهی اینترنتی مخفی آن زمان متصل بود؟ نه! چنین چیزی آن زمان امکان پذیر نبود.
ما داریم حتی در مورد زمانی صحبت می کنیم که روزنامهها آنقدرها هم فراگیر نشده بودند و صنعت چاپ یک صنعت مدرن و مکانیزه مثل امروز نبود. اما اگر در مورد افراد موفق تحقیق کنید خواهید دید که موفقترین آنها دارای شبکهای قوی از ارتباط با افراد موفق دیگر بودند.
تحقیق کنید و ببینید که افراد موفق کسانی بودند که اطلاعات و اخبار و دانش و تجربه ی دیگران را به سوی خود جذب میکردند.
چگونه؟
خیلی ساده: آنها جویای علم و دانش و اطلاعات بودند. به راحتی و بدون خجالت و رودربایستی آنچه نمیدانستند را از آگاهان و ناظران میپرسیدند. پس یک راز موفقیت دیگر همین است که اگر چیزی را نمیدانی بپرسید و بعد در باره آنچه به دست میآورید، پرس و جو کنید و اطلاعات خودتان را افزایش دهید.
افراد موفق، افراد موفق دیگر را زیر نظر میگیرند و منابع خبری و اطلاعات و تجربههای آنها را شناسایی میکنند و خودشان در صدد این برمیآیند که با آن منابع ارتباط برقرار کنند.
در قدیم، زمانی که این تکنولوژی نوین کنونی در اختیار نبود، مثلاً در دوره ی کشاورزی، پدران به فرزندان (اکثراً پسران) این دانش و اطلاعات و تجربیات را منتقل می ساختند، در دوره ی صنعتی، پدران دیگر توانایی این را نداشتند که همه ی اطلاعات را به فرزندانشان بدهند بنابر این آنها را راهی کارگاهها و دانشگاهها میکردند تا مهارت های لازم را از استادان فرابگیرند.
ما اکنون در عصر و دورهای هستیم که به آن عصر اطلاعات و ارتباطات میگویند، عصری که من آن را عصر گرداب گسترده گیتی میدانم (که ماهیت جذب کردن دارد و بی چون و چرا همه را در نهایت به سمت و سوی خود جذب میکند.)
در این عصر، افراد موفق، افرادی هستند که خیلی سریع و حرفهای مهارتها را به صورتی خودآموخته فرا میگیرند و به کار میبندند.
پدران و دانشگاهها واقعاً و در عمل نمیتوانند همه ی آنچه افراد به آن نیاز دارند را بدهند، پدران اگر بتوانند فقط میتوانند حمایت کنند و تشویق، استادان فقط میتوانند راه را نشان بدهند و فرزندانی که جویای علم و دانش و موفقیت هستند باید اقدام کنند به جستجو و کاوش در منابع عظیم اطلاعات موجود و فراگرفتن آنچه باید بدانند.
پس یکی از دیگر رموز موفقیت این است جستجو کنیم و خودمان، خودمان را آموزش دهیم با استفاده از منابع علمی و کاربردی موجود (مواد و مطالب و کتب آموزشی و منابع انسانی آموزشی ).
اینترنت، امروز فضایی است که شما میتوانید در آن همهی این کارها را انجام دهید. من این را معجزهی موفقیت میدانم. بگذارید یک مثال بزنم.
در اینترنت در حال حاضر میلیونها سایت موجود است با میلیاردها صفحه اطلاعات، هزاران هزار نفر از بهترین استادان و دانشمندان به آن متصل هستند که هریک منابع خاص و تخصصی خود را یافتهاند و خود را با استفاده از آن منابع به روز میکنند.
دقیق که نگاه کنیم، آنها را افراد موفقی خواهیم یافت و طبق آنچه در بالا گفتم کافی است خودمان را به آنها و نیز به منابع آنها نزدیک کنیم و از این ارتباط و اتصال برای دستیابی به موفقیتهای خود استفاده کنیم.
امروزه با استفاده از روشها و تکنیک های بسیار ساده و عملی می توان در تامین بهداشت روانی و کسب موفقیت در زندگی گامهای مثبت و سازنده ای برداشت کشفیات جدید روان شناسی معتقد است که رمز موفقیت، برخورداری از هوش و ذکاوت و یا شانس نیست بلکه در استفاده از توانایی و مهارت در عمل است.
استفاده از تواناییهای جسمی و روانی که در اعماق وجود هر فرد به صورت دست نخورده باقی مانده است می تواند فرد را در راه رسیدن به هدف یاری کند و آنچه که موجب تفاوت میان فرد عادی و فرد موفق می شود، نحوه استفاده از این تواناییها است که به صورت ویژگیهایی نمایان می شود.
این ویژگیها به فرد نیرو می دهند تا برای رسیدن به موفقیت فعالیت کند.
۱- انگیزه :
فرد موفق انگیزه نیرومند دارد که پیوسته او را به دنبال خود می کشاند و موجب پیشرفت او می گردد فرد برای حرکت فعالیت و تلاش خود دلیلی یافته که موجب می گردد، از تواناییهای بالقوه خود استفاده نمود و استعدادهای درونی خود را شکوفا کند.
وجود انگیزه افراد موفق را از افراد عادی متمایز می کند و سبب می شود که زندگی رنگ و روی خاصی بگیرد. هیچ عظمتی بدون انگیزه بزرگ به دست نمی آید، خواه در زمینه ورزشی باشد خواه هنری و علمی ….
۲- ایمان :
ایمان نیروی محرکه ای است که وجود را به سوی ترقی و تعالی حرکت می دهند حضرت علی در نهج البلاغه آمده است : ( ایمان، عبارت است از معرفت و یقین قلبی و اقرار داشتن به زبان و عمل کردن بر طبق آن ).
ایمان انسان را امیدوار بار می اورد و دل را به خداوند و رحمت او مطمئن می سازد. قانون زندگی، قانون اعتقاد و ایمان است.
در جزر و مد زندگی, نگرانیها و هیجانات روحی، اتکاء به خداوند و ایمان به تعالیم الهی، بهترین پناهگاه است. افراد موفق کسانی هستند که ایمانشان محکم است و توجهات دلشان به ساحت قدس الهی زیاد است.
۳- استراتژی :
برای رسیدن به موفقیت تنها داشتن نیروی محرکه و منابع کافی نیست بلکه باید از منافع به موثرترین وجه استفاده نمود و مسیرو جهت مشخصی را نیز تعیین کرد.
استراتژی روشی است که با آن امکانات را در جهت هدف تنظیم می کنند .
استراتژی شناخت این واقعیت است که با هوش ترین و نیرومندترین فرد هم برای پیشرفت، نیاز به پیدا کردن راه صحیح دارد.
اگر فرد بداند که برای تصمیم گیری ها چه قدمهایی را باید بردارد و نحوه برداشتن قدمها چگونه است، هر زمان که دچار بی تصمیمی گردد، می تواند خود را به فرد مصممی تبدیل کند. همه انسانها منابع و امکانات یکسانی را در اختیار دارند ام استراتژی یعنی نحوه استفاده از آن منابع و امکانات را نمی دانند. برای رسیدن به هدف، کافی است، استراتژی خاص آن را دانست.
۴- درک ارزشها:
ارزشها سیستم خاص عقیدتی برای تشخیص درستیها از نادرستی ها هستند.
شناخت این ارزشها است که زیستن را توجیح می کند چیزهایی مانند تقوا حب وطن، ایمان به خدا عشق به آزادی، نوع دوستی ارزش نامیده می شوند .
ارزش، قضاوتی اساسی اخلاقی و عملی در مورد چیزهایی است که دارای اهمیت هستند. ارزشها، نوعی داوری است درباره آنچه که زندگی را برای ما ارج دار می کند.
بسیاری از مردم در مورد این که چه چیزی در زندگی آنها مهم است قضاوت روشنی ندارند و اغلب کارهایی را می کنند که بعدا موجب ناخوشنودی آنان می گردد و دلیل آن هم این است که به طور ناخود آگاه اموری را برای خود و دیگران صحیح می دانند اما مطلب برای خودشان روشن نیست. هنگامی که موفقیت های بزرگ از نظر می گذرانیم، تقریبا همیشه به کسانی بر می خوریم که به روشنی می دانند چه چیزهایی واقعا مهم هستند، به عبارت دیگر از ارزشها درک روشنی دارند.
۵- انرژی :
انرژی به صورتهای مختلفی خود را نشان می دهد، گاهی به صورت خروش و هیاهوی شادمانه و زمانی به صورت میل به سازندگی است. حرکت به سوی زندگی بهتر و موفقیت، با حالت سستی و افسردگی تقریبا غیر ممکن و محال است.
افراد موفق، همیشه به دنبال فرصتها هستند . آنان معتقدند که انسان هیچ وقت به اندازه کافی وقت ندارد . موفقیت های بزرگ را نمی توان از شور و انرژی جسمی و معنوی که سبب می شوند تا فرد از همه توان خود استفاده کند، جدا نمود.
بنابراین هر چه انرژی فرد بیشتر باشد بدن کارایی بیشتر و روحیه بهتری داشته و بهتر می تواند، استعدادهای نهفته خود را برای رسیدن به نتایج عالی به کار گیرد.
۶- تسلط به فن ارتباط:
قدرت ایجاد رابطه یکی از مهم ترین مهارتهایی است که هر فردی می تواند داشته باشد . امروزه دانشمندان علوم رفتاری به این نتیجه رسیده اند که ارتباط مایه قدرت است و کسانی که این فن را به نحو موثر به کار می گیرند می توانند جهان را به گونه ای متفاوت درک کنند و جهان نیز آنان را به گونه ای متفاوت درک می کند .
کسانی که بر اندیشه ها، احساسات و اعمال اکثر انسانها تاثیر می گذارد افرادی هستند که می دانند چگونه از ابزار قدرتمند ارتباطات استفاده کنند.
هر فردی از طریق برقراری دو نوع ارتباط، تجربیات زندگی خود را شکل می دهند:
الف ) ارتباطات درونی یعنی گفتن یا احساس تصورات درونی
ب) ارتباط بیرونی یعنی استفاده از کلمات، لحن صدا و تغییرات چهره برای برقراری ارتباط با دنیای خارج
مساله مهم و قابل توجه این است که زندگی افراد موفق نشان می دهد که اتفاقات روزانه تعیین کننده کیفیت زندگی نیست بلکه عکس العمل های انان در برابر این اتفاقات تعیین کننده است.
۷- نیروی صمیمیت :
افرادی که بتوانند صمیمیت را با مردمی که دارای عقاید و فرهنگ متفاوت هستند مستحکم کنند، بزرگترین موفقیت را در زندگی خود به دست آورده اند. تقریبا تمام افراد موفق قدرت فوق العاده در جلب دوستی دیگران دارند و می توانند با افرادی که خصوصیات و اعتقادات گوناگون دارند ایجاد صمیمیت کنند.
افراد موفق همچنین دارای نرمش، انعطاف پذیری و جاذبه خاصی هستند و بدین ترتیب می توانند، توجه افراد کثیری را به خود جلب کنند. چنانچه بتوان با افراد مناسب، رابطه صمیمانه و دوستانه برقرار ساخت می توان هم نیاز آنان را برطرف نمود هم آنان احتیاج فرد را بر طرف سازند.
معنای یک زندگی خوب و عالی این نیست که همیشه یک مسیر را در زندگی دنبال کنید. گاهی اوقات باید در مسیر زندگی خود تغییراتی ایجاد کنید. باید در خود کاوش کنید و ببینید واقعا چه چیزی باعث می شود شما خود را شاد و خوشبخت احساس کند.
معنا یافتن شایستگیهای درونی هر شخص، در گرو داشتن احساسی از پیشرفت، موفقیت و پیگیری رویاهایی است که به زندگی شما معنا میبخشد. شرایط خانواده و تعامل بین افراد خانواده در بروز این احساس نقش بسزایی دارد.
لذا برای درک جریان در حال تحول زندگی خانواده و وظایفی که با آن همراه است، بررسی شیوه حرکت خانواده از یک مرحله به مرحلهٔ دیگر و ایده گذار اهمیت پیدا میکند.
مرحله گذار به وقوع فرآیند تغییر یا بی ثباتی اشاره دارد و آن هنگامی است که سیستم خانواده از یک الگوی نسبتاً ثابت به الگوی نسبتاً ثابت دیگری حرکت کند.
ما می توانیم فرآیند رو به گسترش و فراگیر، که فرآیندی پویا و در نوسان بین ثبات و تغییر است را مشاهده کنیم. مراحل گذار شامل تطابق های کوچک مستمر در رفتار خانواده و اعضای آن نمی شود، بلکه به دوره های زمانی ای که خانواده به مجموعه ای تازهای از شرایط خو کرده و با آن سازگار می شود اشاره دارد.
چرخه زندگی چیست؟
آیا می دانید، عدم آگاهی از چرخه زندگی بوجود آورنده بسیاری از تنش ها و مشکلات خانواده هایی است که برای مشاوره به کلینیک ها مراجعه می کنند؟
و آیا می دانید از بدو تولد تا زمان مرگ، زندگی مجموعه ای از دوران های انتقالی است که هر دوره یا مرحله پلی است بین دو دوره متفاوت از زندگی.
در این دوران انتقالی فرایند تغییر و تحول با پایان یافتن یک مرحله و آغاز شدن مرحله ای دیگر دیده می شود. هر تغییر و ورود به مرحله جدید با خود نقش ها، وظایف و خطرات و آسیب های خاصی را به همراه دارد.
دوره های عقلانی، هیجانی که خود از دوران کودکی تا سال های بازنشستگی به عنوان عضوی از خانواده می گذراند، چرخه زندگی خانواده نامیده می شود.
دوران انتقالی چرخه زندگی
در هر مرحله فرد با چالش هایی در زندگی خانوادگی اش مواجه می شود، که باعث می شود تا مهارت های جدیدی را کسب و یا رشد دهد.
گسترش و رشد این مهارت ها به فرد کمک می کند تا بر تغییراتی که هر خانواده ای (سنتی و غیرسنتی) با آن روبه رو خواهد شد، مؤثر باشد.
گذر از مرحله تجرد به مرحله تأهل، گذر از دهه سوم زندگی به دهه چهارم و… همه و همه دوران های انتقالی هستند. در طول زندگی، این مجموعه از دوران های انتقالی برای تبدیل به بحران از امکان بالقوه برخوردارند.
وقوع بسیاری از وقایع در زندگی شخص به راحتی قابل پیش بینی بوده و شخص باید خود را برای رویارویی با آنها آماده کند. دوران های انتقالی ممکن است تدریجی و ناگهانی باشند و ممکن است تأثیری مثبت یا منفی بر زندگی اشخاص برجای گذارند.
با وجود این با توجه به شخصیت افراد دوران های انتقالی، بالقوه امکان تبدیل به بحران را دارند. در این دوران تغییر و انتقال، شخص، باید نحوه نگرش و عملکرد خود را نسبت به الگوهای قدیمی خویش در زندگی تغییر دهد و برای زندگی در بحبوحه تغییرات برنامه هایی را طرح ریزی نموده و به الگوهای نوینی دست یابد.
به نظر یکی از درمانگران (فیشمن) هر خانواده در محیطی دائم التغییر به سر می برد و مراحل انتقالی، مراحل کلی و جهان شمول هستند.
اینکه خانواده تا چه حدی به سلامت از یک مرحله با مرحله دیگر مواجه شود، تأثیر بسزایی بر توانایی آن خانواده در اجرای تکالیف مراحل بعدی خواهد داشت. در هر مرحله، رشد و تحول خانواده به اجرای تکالیف خاصی وابسته است.
اگر قسمتی از این مجموعه تکالیف، ناقص، سرکوفته یا مختل باشد تحول خانواده به تأخیر افتاده و این مشکلات به مرحله بعدی رشد خانواده نیز وارد می شوند.
اهمیت شناخت دوران انتقالی چرخه زندگی
شناخت این دوره های انتقالی و آگاهی از نقش ها و تکالیف مربوط به آن موجب خواهد شد که خانواده ها برخورد با این مراحل را فرا گرفته و با انجام آنها از بروز بسیاری از تنش های خانوادگی جلوگیری کنند.
تنش هایی که گاه به بروز اختلاف های عمیق و حتی جدایی زوجین منجر می شود. این آگاهی و آمادگی افراد از طریق مطالعات فراوان و کمک گرفتن از مشاوره های پیش از ازدواج می تواند صورت گیرد.